«اهالی روستای میانه بازار چهار روز است آب آشامیدنی ندارند.» روستای کلاکنتک محاصره در آب است.» «فاضلاب در بعضی از روستاها پس زده و با آب سیلاب یکی شده است.» جهادگران شب و روزشان را به هم دوخته اند برای نجات جان سیل زدگان در سیستان و بلوچستان.
به گزارش عاشورا به نقل از خبرگزاری فارس؛ عطیه اکبری: بیش از یک هفته از سیل ویرانگر سیستان و بلوچستان می گذرد. حالا باید حال و روز اهالی را از زبان جهادی ها شنید اما پیدا کردن آنها هم در این شرایط کار راحتی نیست. با مسئول بسیج سازندگی سیستان و بلوچستان تماس می گیریم برای آنکه واسطه ارتباط ما با گروه های جهادی شود.
بعد از تماس های مکرر، سرهنگ جعفری وقتی جواب تلفن مان را می دهد که خطر از بیخ گوش خودش و چند نفر دیگر گذشته است. نفس نفس زنان می گوید: «یک ماشین پر از اقلام غذایی از "نگور" به "پلدان" در جاده چابهار می بردیم که ماشین در سیلاب افتاد.»
از جهادی ها چه خبر؟ از سیل زدگان خبرجدیدی ندارید؟ خیلی سریع جوابمان را با چند شماره تلفن می دهد؛ «این شماره ها را یادداشت کنید. تماس بگیرید، خودتان صحبت کنید.»می پرسیم جاده ها چطور است؟ می گوید: «بعضی جاده ها باز شده، اما راه دسترسی به بسیاری از روستاها هنوز بسته است. جاده ای که الان در آن ایستاده ایم پر از آب است. ماشین های سنگین به سختی در آن حرکت می کنند.»
جایی میان دارایی از دست رفته سیل زدگان
: کجا هستید؟
- روستای حسین آباد.
: اوضاع چطور است؟
بعد از مکثی چند ثانیه ای جواب می دهد:« سیل، همه زندگی مردم را برده خانم!»
«عزیز الله بامری» آن طرف خط است، مسئول گروه جهادی «انصارالمهدی». با صدای بغض آلود جواب سوالمان را می دهد؛ «می دانید همین حالا کجا ایستاده ام؟ در میان دار و ندار از دست رفته یک خانواده روستایی. الان برایتان فیلم می گیرم و در اولین جایی که به اینترنت دسترسی داشتم می فرستم. شما هم پخش کنید.»
بامری از جهادی های بومی سیستان و بلوچستان است. تقریبا هیچکدام شان از خودشان و آنچه در این سیل از دست داده اند چیزی نمی گویند و روایت های کوتاهی از اتفاقات دارند؛ «حجم خرابی ها زیاد است. ای کاش اینجا هم مثل سیل لرستان و گلستان بود که گروه های جهادی از همه جای ایران آمدند. خانه ها را از گل و لای خالی کردند و کمک کردند برای نونوار شدن خانه ها. اینجا قصه فرق می کند. عقبه معیشتی مردم از بین رفته. عقبه معیشتی در سیستان و بلوچستان هم یعنی دام و زمین کشاورزی. دام هایشان خفه شدند؛ همه دارایی شان. به کمک مردم ایران نیاز داریم. همه باید بسیج شوند تا مردم مظلوم سیستان و بلوچستان بتوانند خودشان را پیدا کنند. نابود شدن دام و زمین کشاورزی یعنی بیکار شدن هزاران نفر.»
این سیل، مثل سیل لرستان و گلستان نیست
سوال بعدی را نپرسیده، ادامه مصاحبه را به وقتی دیگر موکول می کند و می گوید: «باید دام های تلف شده را جا به جا کنیم وگرنه، بیماری های عفونی، کار دست مردم می دهد.»
استخوان های حیوان در گل و لای شکست
صدای جهادی ها از فرط خستگی، سخت از گلویشان بیرون می آید. نفس نفس زنان جواب تلفن را می دهند. «داوود بامری» آن طرف خط است، یکی از اعضای گروه جهادی شهید ابراهیم زاده. می گوید: «اوضاع مردم سیستان خوب نیست. کمک های مردمی رسیده، همه آمده اند پای کار برای کمک و توزیع اقلام، اما حجم خرابی ها و آسیبی که مردم دیده اند را نمی توان تصویر کرد. می دانید تا همین چند دقیقه قبل مشغول چه کاری بودیم؟»
نفسی چاق می کند و می گوید: «پنج شش نفر، یک ساعت تلاش کردیم تا پاهای یک شتر را از لا به لای گل و لای در بیاوریم. نعره های حیوان بیچاره از فرط درد هنوز در گوشم هست.این حیوان دار و ندار یک خانواده بود. به حتم استخوان پاهایش شکسته است. حالا در این شرایط دامپزشک را چطور به این روستای دورافتاده بیاوریم؟ شتر بینوا را نمی توانستیم تکان دهیم. فیلم گرفتم اگر شد برایتان می فرستم.»
روستای میان بازار؛ روزهای بدون آب آشامیدنیبامری آمار تلخی از تلفات دام در شهرستان دلگان می دهد و می گوید: «طبق آماری که تا امروز داریم و قطعا بیشتر هم می شود تا امروز 950 راس بز و گوسفند، 38 راس گاو و 85شتر فقط در شهرستان دلگان استان سیستان و بلوچستان تلف شده اند.»
«دلگان، روستای "میان بازار" هستیم. به زحمت و بعد از عبور از یک جاده پر خطر به این روستا رسیدیم. سیل فروکش کرده اما تازه اول راه است. منبع اصلی آب از بین رفته و اهالی می گویند چهار روز است آب آشامیدنی نداریم.»
«علی محمد زاده» آن طرف خط است؛ یکی از بر و بچه های گروه جهادی «محمد رسول الله(ص)». او می گوید: «روستا به روستا می رویم برای توزیع اقلام و مشاهده وضعیت اهالی و از مشاهداتمان فیلم می گیریم.» درخواست می کنیم فیلم ها را برایمان بفرستند تا در کنار نوشته هایشان منتشر کنیم. از قدیم گفته اند شنیدن کی بود مانند دیدن!
فاضلاب و سیلاب در بعضی روستاها یکی شده
جهادگران در سیستان و بلوچستان حرفی ندارند جز درخواست کمک از همه مردم ایران. آن هم کمک های نقدی. دلیل تاکید محمدزاده بر کمک های نقدی را که می پرسیم، صحبت های یکی دیگر از اعضای گروه جهادی را مبنی بر تفاوت سیل لرستان و گلستان با سیل سیستان یادآور می شود و می گوید: «در سیستان و بلوچستان زیرساخت ها بسیار ضعیف است.همان زیرساخت ضعیف هم از بین رفته است و مردم مانده اند بدون آب آشامیدنی. فاضلاب در بعضی از روستاها پس زده و با آب سیلاب یکی شده است. به دستگاه های لجن کش نیاز داریم. به قایق های موتوری برای رفتن به روستاهایی که هنوز در محاصره سیلاب هستند.»
کاش سیل زودتر آمده بود
«ای کاش سیل در سیستان و بلوچستان زودتر آمده بود.» این متفاوت ترین و عجیب ترین جمله ای است که از زبان یکی از جهادگران، آن هم در این شرایط می شنویم و نمی توانیم تعجبمان را از شنیدنش پنهان کنیم. با صحبت هایش که می گوید ننویسید از قول کیست، جواب ابهاماتمان را می دهد: «در این یک هفته بعضی از مسئولان به استان ما آمدند؛ از جمله وزیر ورزش. فقر و محرومیت در سیستان و بلوچستان بیداد می کند. بسیاری از مردم در روستاهای مختلف و دور و نزدیک، هنوز در کپرها زندگی می کنند. یکی از مسئولان را به دیدن خانواده ای بردیم که با چند بچه قد و نیم قد در کپر زندگی می کرد و همان کپر نصفه و نیمه را هم سیل خراب کرده بود. کدام مسئول دولت تا به حال از تهران بلند شده بیاید ببیند در این شهر چه خبر است. حداقل به واسطه این سیل مجبور شدند سراغی از مردم سیستان بگیرند.»
روستای "کلاکنتک"؛ محاصره در آب
«می گویند سیلاب فروکش کرده اما فکر نکنید آب از روستاها رفته و مانده گل و لای. هنوز بسیاری از روستاها در محاصره آب هستند و جان مردم در خطر است. من یک ساعت قبل در روستای کلاکنتک، 15 کیلومتری دلگان به سمت ایرانشهر بودم. از وضعیت روستا فیلم گرفتم. همه خانه ها زیر آب است و مردم در این سرما و باران آواره شده اند. دام هایشان تلف شده و مانده زیر آب. باید دستگاه های تخلیه آب بیاوریم و آب را تخلیه کنیم، وگرنه بیماری های عفونی به جان مردم می افتد. حجم تلفات و گستردگی اش آنقدر زیاد است که امدادرسانی را کمی کند می کند.» این توضیحات را «جمعه احمدیان» یکی دیگر از اعضای گروه جهادی انصار المهدی می دهد.
وقتی رودخانه جمهوری طغیان کرد
بعد از 10 ساعت دویدن این طرف و آن طرف، حالا فرصتی کوتاه دست داده برای استراحت و ما هم این فرصت را غنیمت می شمریم تا جزئیات اتفاقات و ایثار و فداکاری جهادگران را از زبان اعضای گروه جهادی انصار المهدی بشنویم. گروه جهادی انصارالمهدی 50 نفرند؛ از اهالی سیستان و بلوچستان. از روحانی و طلبه و معلم تا کارگر و دانشجو. ساعت های پر از هیاهو و اضطرابی را گذرانده اند؛ از همان زمان که ستاد بحران از آمدن سیل خبر داد.
«جمعه احمدیان» راوی آن ساعت های پر از اضطراب می شود: «ستادبحران پیش بینی کرده بود طغیان رودخانه جمهوری، مسیر سیلاب را به شهرستان گل مورتی، مرکز شهرستان دلگان و روستاهای اطراف آن می برد و ما امیدوار بودیم رودخانه جمهوری طغیان نکند. اما ساعت 5 صبح روز شنبه این رودخانه، طغیان کرد و فقط چند ساعت فرصت داشتیم. بعد از طغیان رودخانه جمهوری باید با سرعت عمل بالایی وارد میدان می شدیم.در سیل لرستان و گلستان به دلیل فراز و نشیبی که سطح زمین داشت سرعت جریان سیلاب کند بود،اما شرایط جغرافیایی در سیستان و بلوچستان طوری است که سرعت سیلاب در آن بالاست. امکانات زیادی نداشتیم. با دو تراکتور خودمان را به روستاها رساندیم. قبل از آمدن سیل، مسئولان استان و بخشداری ها از طریق اعلام عمومی به مردم گفته بودند که احتمال آمدن سیل وجود دارد اما سیستان و بلوچستان صدها روستا دارد و هنوز هم خیلی ها بی خبر بودند از این اتفاق احتمالی. ساعت 5 صبح به روستای «چاه میرک» رسیدیم. خیلی ها خواب بودند،پای مرگ و زندگی در میان بود. چرا می گوییم مرگ و زندگی؟ چون تعدادی از خانوارهای این روستا در کپر زندگی می کردند.»
نجات جان 38 خانواده روستایی
وقتی از آن لحظه های پر از دلهره می گوید لحن صدایش آنقدر مضطرب می شود که تو می توانی همزمان خودت را، هم جای آنها و هم جای خانواده کپرنشین روستایی بگذاری؛ «لحظه ها، طلایی بود.با هر زحمتی که بود جان 38 خانواده در روستای چاه میرک را نجات دادیم. خانواده هایی که هر کدام چند فرزند داشتند و خدا می داند اگر موقع آمدن سیل در کپرها مانده بودند چه بلایی سرشان می آمد. وقتی سراغشان رفتیم به ما التماس می کردند و کمک می خواستند که گوسفندهایشان را هم به جای امن ببریم. ما آن زمان 35 نفر بودیم، امکاناتمان هم کم بود اما با هر سختی که بود توانستیم گوسفندان تعدادی از این خانواده ها را جا به جا کنیم. یک ساعت بعد از خارج کردن خانواده ها، سیل وارد روستای چاه میرک و بسیاری از روستاهای همجوارش شد.»
پایتان به اینجا باز شود خواب از سرتان می پرد
صدای «جمعه احمدیان» را گاهی به سختی می شنویم. لهجه محلی شان هم باعث می شود گاهی یک جمله را چندبار تکرار کنند تا متوجه شویم: «در راه روستای حسین آباد و کلانظهور هستیم برای توزیع اقلام غذایی و باز کردن راه های ارتباطی آنها به روستاهای دیگر.»
لا به لای حرف هایش می گوید یک هفته است خواب راحت به چشمانمان نیامده. هنوز این جمله تمام نشده، با توضیحی جمله قبلی اش را تکرار می کند: «اگر پایتان به اینجا باز شود خواب از سر شما هم می پرد.»
نگذاشتیم اتفاق دروازه قرآن شیراز تکرار شود
بخت با تعدادی از مسافران یار نبود، درست وقتی مهمان سیستان و بلوچستانی ها شدند که سیل آمد و در یک ساعت اول، بسیاری از شهرها و روستاها زیر آب رفت. در آن ساعت های پرالتهابی که جان مسافران در خطر بود اعضای گروه جهادی انصارالمهدی به میدان آمدند تا خاطره تلخ دروازه قرآن شیراز تکرار نشود. در سیل نوروز 98 تعدادی از مسافرانی که برای تعطیلات عید نوروز به شیراز آمده بودند جانشان را از دست دادند. «عزیزالله بامری» از شب پراضطراب مسافران در شهرستان گل مورتی سیستان می گوید: «مشغول کمک رسانی به مردم برای خروج از خانه هایشان بودیم که خبردار شدیم تعدادی مسافر از مشهد به سیستان و بلوچستان آمده و در مهمانخانه شهرستان گل مورتی مستقر هستند. آن مهمانخانه هم دقیقا در مسیر پیش بینی شده سیلاب بود. چند نفر از بچه ها سراغشان رفتند. درست بعد از رسیدن دو خانواده به شهر و اسکانشان در مهمانخانه، رودخانه طغیان کرده بود. کمکشان کردیم. آنها را به سرعت از مهمانخانه بیرون آوردیم، با ماشین به جای امن تری بردیم و نفس راحتی کشیدیم.»
سیستانی ها روزهای سختی را می گذرانند. گروه های جهادی هم همین حال و روز را دارند. از ساعت های قبل از وقوع سیلاب، 3هزار و 400 جهادگر از اهالی بومی سیستان و بلوچستان آمده اند وسط میدان برای نجات جان مردم. نیروهای سپاه، ارتش، بسیج و هلال احمر هم از همان ابتدا خودشان را به مناطق سیل زده رسانده اند. اما حال و روز اهالی سیستان بدون کمک مردم خوب نمی شود.
ارسال نظر