نقدی بر یک نوع عدالت‌خواهی؛

عدالتخواهی فقط برای عدالتخواهی

عدالتخواهی فقط برای عدالتخواهی

رفتارهای رادیکال جنبش عدالتخواه مسئله پر اهمیت و حیاتی عدالت در جامعه ما را دچار خطر کرده است.

به گزارش عاشورا: جنبش عدالتخواه همانطور که از نامش پیداست باید به دنبال تحقق عدالت در جامعه باشد یا در تسریع تحقق آن کمک نماید اما جنبش عدالتخواه نه تنها تا به حال ثمره‎‌ای برای اقامه‌ی عدل نداشته بلکه بیشتر برای عدالتخواهی هزینه‌زا بوده‌است؛ برای مثال در این ماه سید مهدی صدرالساداتی که خود را یک عدالتخواه می‌داند، به جای آنکه در حل و فصل مسائل پیش آمده بین دانشگاه الزهرا و مردم ده‌ونک اقدامی قانونی انجام دهد و با استفاده از ظرفیت‌های لباس روحانیت خود تلاش کند تا مردم و دانشگاه با آرامش مسائل خود را حل کنند، بدون آنکه مدرکی ارائه کند، مردم و جوانان را تحریک کرده تا با حضور در منطقه، حامی مردم باشند و باعث امنیتی شدن فضا شده‌است. او قبل از این ماجرا هم در اقدامی کاملا یک‌طرفه و بیان استدلال‌هایی غیر منطقی تلاش داشت تا حوزه‌های علمیه را به اشرافی‌گری متهم کند

اولین مشکل این دست از کنش‌های عدالتخواهانه فقدان منطق و غیرقابل گفتگو بودن آنهاست؛ رفتارهای رادیکال و امنیتی کردن فضا بیشتر از هر چیزی به عدالتخواهی ضربه می‌زند. ثانیا عدالتخواهی آنها فاقد مبنای دینی یا تئوریک حتی به معنای غربی آنست و لذا عموما علاوه بر کج سلیقه‌گی در مسئله‌یابی نیز دچار کج‌فهمی نیز هستند. دیدبان پیش از این نیز در اینجانقدی بر این نوع عدالتخواهی نوشته بود.

از این دست اقدامات در جنبش عدالتخواه نیز به وفور یافت می‌شود که اکثر آنها هیچ نتیجه‌ای در راستای تحقق عدالت نداشته‌اند؛ برای نمونه اقدامات علیرضا جهانشاهی معروف به طلبه سیرجانی که در راستای مبارزه با زمین‌خواری تلاش می‌کرد به دلیل عدم استفاده از روش‌های درست به ثمر ننشست و فقط یک درگیری طولانی را بین جنبش عدالتخواهی و قوه قضائیه ایجاد نمود.

2

 

منشأ تفکرات جنبش

 ریشه تحرکات تمام گروه‌ها در منشأ فکری و اندیشه‌های آن‌هاست و برای شناخت عامل این‌گونه اقدامات از سوی جنبش عدالتخواهی باید اندیشه‌های آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد اما منشأ فکری خاص و معینی را نمی‌توان برای جنبش عدالتخواهی یافت یا اگر تفکر خاصی بر آنها حاکم باشد بسیار ضعیف است که نمی‌تواند ساز و کار مشخصی را در مورد چگونگی عدالتخواهی آنها طراحی کند؛ چراکه در شرایط مختلف، عکس‌العمل‌های متفاوتی از خود نشان داده‌اند و اقداماتی انجام داده‌اند که در برخی موارد با اقدامات سابق‌شان مغایرت دارد؛ برای نمونه نامه‌ی اخیر یکی از آنها به مقام معظم رهبریمدظله العالی که در آن از ایشان دعوت کرده‌بودند نسبت به عملکرد چهل ساله جمهوری اسلامی پاسخگو باشند، که به گفته‌ دبیر جنبش درباره انتشار نامه مقداری عجله شد و البته لحن نامه هم باید مورد توجه قرار می‌گرفت. نشان از این دارد که ساز و کار مشخصی برای عدالتخواهی در این گروه وجود ندارد.

01

 

عدالتخواهی واقعی

تصور اینکه عدالت با مساوات یکسان باشد، تصور غلطی است؛ چرا که عدالت در اصل به این معناست که هر فرد یا گروهی به آن چه که شایسته آن است، دست یابد یا به قول معروف حق به حق دار برسد. هدف انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 همین موضوع بوده‌است.

راهبرد اصلی عدالتخواهی، همان است که مقام معظم رهبری فرموده‌اند:

چرا که فهم عدالت در مصداق نیاز به تحقیق جامع پیرامون مسئله دارد که طبیعتا چنین کاری انجام به وسیله این گروه نمی‌گردد. اما جنبش عدالتخواه دانشجویی از آغاز کارش تا به حال به این نکته هیچ توجهی نداشته است؛

پیشنهادهایی برای جنبش

طبق آن‌چه گفته شد باید راهکارهایی پیشنهاد شود تا عدالت بدون آنکه حقی ضایع شود، محقق گردد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  1. جنبش عدالتخواه دانشجویی باید یک ساز و کار مناسب و ثابت را برای عدالتخواهی خود انتخاب کند و به جای پرداختن به اشخاص و عملکرد آنها باید به فرآیندها بپردازد. این کار نیاز دارد تا اعضای جنبش در گذشته خود یک بازنگری داشته باشند.
  2. جنبش عدالتخواه باید یک جنبش تولیدات نظری پیرامون عدالت راه بیندازند و ابتدا مسیر اندیشه‌ورزی در باب عدالت را به درستی طی کنند و سپس به کف میدان آمده و پیرامون موضوعات جدال نمایند.

دانشجویان عدالتخواه باید به این نکته توجه کنند که اصل در امر عدالتخواهی اندیشه دینی عدالت و تقوا  است. اگر قرار است کسی متهم شود باید مدارک قوی علیه او وجود داشته باشد وگرنه اتهام بدون دلیل نه تنها هیچ اجر اخروی نخواهد داشت بلکه جایگاهی جز آتش در انتظار اتهام زننده نیست.[8] این مسئله که جنبش عدالتخواه بدون مدرک به افراد حمله می‌کند بیش از اینکه عدالتخواهی باشد ستمگری است.

ارسال نظر