هر چند ساحت دو واقعهی مرگ سیاوش و شهادت امام حسین(ع) هر دو بر بنیاد این اصل که «خونی که بیگناه به زمین ریخته شود تا ابد خونخواهی میکند» نهاده شده است، اما این دو حماسه با یکدیگر فرق اساسی دارند.
علی بلوکباشی در کتاب «در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگهای دیگر نگریستن» درباره پیش زمینهی آئین سوگواری عاشورا نوشته است: با سیطره و گسترش اسلام در ایران و ایمان آوردن مردم ایران به دین اسلام و پذیرش مذهب تشیع، به تدریج در شیوهی رفتارهای فرهنگی، تفکر، باورهای دینی و پنداشتهای عامه مردم تغییراتی به وجود آمد . برخی از رفتارها، عقاید و رسوم کیشهای پیشین ایرانیان که با ساختار فرهنگی و انگارههای دینی- مذهبی، احکام و اصول اسلامی مذهب تشیع مطابقت نداشتند یا احتمالا با آنها در تعارض بودند، رفته رفته کنار گذاشته و فراموش شدند و مجموعهای از رفتارها، عقاید و رسوم نوین اسلامی جای آنها را گرفتند.
برخی از رفتارها، باورها و آدابی هم که با انگارههای اجتماعی و فرهنگ اسلامی معارض نبودند، کمکم در صورت و معنا تغییراتی پیدا کردند و با عناصر فرهنگ اسلامی درآمیختند و صبغهی مذهبی یافتند و همراه رفتارها، باورها و آداب تازهی مذهبی به حیات اجتماعی خود ادامه دادند.
آیین سوگواری در شهادت سیاوش و حمل تابوت حامل پیکر تمثیلی او در سالگرد شهادتش، از جمله رفتارها و آیینهایی بود که چون ریشه در ژرفای فرهنگ ایران و ذهنیت جامعهی ایرانی و رفتار و احساس ایرانیان داشت، زمینهساز فرهنگ آیینهای سوگواری شهیدان دین و برخی از آداب و رسوم عزاداریهای عاشورا شد.
در فرهنگ دینی ایران پیش از اسلام و نخستین سدههای اسلامی، اگرچه حماسهی شهادت سیاوش بُنمایه و بافتی قدسیانه داشت و پیام «هشدار و عبرت» و «نشان بیداد قوی دستان دنیادار و مظلومی پاکان و پیروزی نهایی حقیقت بر کذب» بود، اما برای شیعیان مبشر نجات و رستگاری نبود و نمیتوانست به نیازها و آرمانهای دینی آنان پاسخ دهد و هیجانهای مذهبیشان را فرو نشاند. سیاوش قهرمانی از فرهنگی دیگر و شهیدی از کیش و آیینی دیگر بود. ایرانیان مسلمان سیاوش را در مقام آن برگزیدهای که با رسالتی آسمانی روزگار را دگرگون کند، نمینگریستند. مردم مسلمان این رسالت و بشارت را در دین اسلام میدیدند و از قهرمانان مقدس مذهبی خود انتظار داشتند.
حماسهی شهادت امام حسین(ع) شکلی تازه در عرصهی فرهنگ شهادتجویی پدپد آورد و پاسخ در خوری به خواستها و آرزوهای مردم شیعهی جستجوگر و نگرندهی ایران داد. حسین(ع) قهرمانی بود که داستان آزادگی و حقجویی او اسطورهی شهادتش را میبرازید و با تارک حماسههای قهرمانی میدرخشید. او شهید آزادهای بود که در عرصهی زندگی دنیوی قامتی افراشته و همتی کوهسان و در کارزار مرگ و زندگی ارادهای آهنین و اندیشهای استوار و سستی ناپذیر داشت. این قهرمان تاریخ تشیع با شهادتش آئینی نو و جنبشی انقلابی در فرهنگ شهادت در جامعهی مذهبی ایران پدپد آورد.
واقعهی کربلا و شهادت امام حسین(ع) برای ما ایرانیان که عرب نیستیم بزرگترین حماسه را پدید آورده است، در حالی که این واقعه با این که خاستگاه عربی دارد، برای عربها جنبهی حماسه به خود نگرفته است.
شخصیت والای تاریخی- مذهبی امام حسین(ع) و شهادت حماسی این قهرمان تاریخ تشیع، جایگاه فرهنگی شخصیت اسطورهای سیاوش را در جامعهی ایران میگیرد و مردم از حسین که مرگ را برای زنده نگه داشتن حقانیت راه و اندیشهاش پذیرفت و در راه عشق به معبود جان داد و به حماسهی شهادت در تاریخ شکلی تازه و بدیع بخشید، قهرمانی ربانی و برتر و والاتر از انسان و شهیدی زنده و جاودانه در فرهنگ دینی میسازند.
آیین گرداندن و تشییع تابوت تمثیلی پیکرهی سیاوش در نمایش مناسک سالمرگش و آداب «سرود خوانی»، «نوحه سرایی» مردم و گریستن مغان بر مرگ او زمینهی فرهنگی را برای «تابوت گردانی» و «نخل برداری» و آداب «نوحه گری» و «گریه و مویهی» شیعیان در سالگرد شهادت امام حسین(ع) و نمایشهای آئینی سوگواری در «دسته گردانی»ها، «سینه زنی«ها و «تعزیه خوانی» ها در مراسم دههی عاشورا فراهم میکند.
ارسال نظر