ورای همهپرسی تاریخی 12فروردین که نتیجه آن اقبال قاطعانه ملت ایران به سیستم طراحی شده بنیانگذار انقلاب اسلامی بود و همواره مورد بازخوانی و مطالعه محققان قرار گرفته است، مسئله مهم نسبت «جمهوریت و اسلامیت» نظام اسلامی است.
به گزارش عاشورا به نقل از خبرگزاری فارس- «جمهوری اسلامی ایران»؛ عبارتی که تقریبا هرروز میبینیم و میشنویم و به قائده عادت کمتر مجال آن پیش میآید که به مداقه در کنه و فلسفه آن بپردازیم. ورای همهپرسی تاریخی 12فروردین که نتیجه آن اقبال قاطعانه ملت ایران به سیستم طراحی شده بنیانگذار انقلاب اسلامی بود و همواره مورد بازخوانی و مطالعه محققین قرار گرفته است، مسئله مهم نسبت «جمهوریت و اسلامیت» نظام اسلامی است. بیشک در ابتدا باید فلسفه این مدل حکومتداری را از مهندس آن یعنی امام(ره) جویا باشیم.
امام خمینی(ره) در 21 آبان 1357 ضمن اشاره به ویژگیهای حکومت جمهوری اسلامی به کسانی که مدعیاند حکومت اسلامی برنامه ندارد و یا کسانی که بیاطلاع از اسلامند و میگویند اصولا جمهوری اسلامی بیاساس است، شدید انتقاد میکند و در مصاحبهای میفرمایند: «ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم؛ «جمهوری» فرم و شکل حکومت را تشکیل میدهد و «اسلامی» یعنی محتوای آن فرم قوانین الهی است».
همچنین امام(ره) یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاسخ به سوال خبرنگاری که میپرسد «شکل این جمهوری چطور خواهد بود؟» میفرماید: «آنچه مهم است ضوابطی است که در این حکومت باید حاکم باشد که مهمترین آنها عبارت است از این که اولا متکی به آرای ملت باشد به گونهای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد و یا افرادی که باید مسئولیت و زمام امور را در دست بگیرند، شرکت داشته باشند و دیگر اینکه در مورد این افراد نیز خط مشی سیاسی و اقتصادی و سایر شئون اجتماعی و کلیه قواعد و موازین اسلامی مراعات میشود. در این حکومت به طور قطع باید زمامداران امور دائما با نمایندگان ملت در تصمیم گیریها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند، نمیتوانند به تنهایی تصمیمگیرنده باشند».
این اظهارات بنیانگذار انقلاب اسلامی در اصل اول قانون اساسی نیز متبلور است و این اصل تصریح میکند: «حکومت ایران، جمهوری اسلامی که ملت ایران براساس اعتقاد دیرینهاش به حکومت حق و عدل قرآن، در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید آیت اللهالعظمی امام خمینی، در همهپرسی دهم و یازدهم فروردینماه یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادی الاول سال سال یکهزار و سیصد و نود و نه هجری قمری با اکثریت 98/2 درصد کلیه کسانی که حق رای داشتند به آن رای مثبت داد ».
همچنین در مقدمه قانون اساسی پیرامون حکومت جمهوری اسلامی آمده است: «... حکومت از دیدگاه اسلام برخاسته از موضع طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی نیست، بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد، تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید ...».
بنابراین مقوله «جمهوری» به شکل حکومتی اطلاق میشود که مستلزم نوعی «دموکراسی» است؛ و این یعنی مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند و البته این بدان معنا نیست که مردم خود را از گرایش به یک مکتب و ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف کنند».
همچنین اسلامی بودن این جمهوری به هیچ وجه با حاکمیت ملی و یا به طور کلی دموکراسی منافات ندارد و هیچگاه اصول دموکراسی ایجاب نمیکند که بر یک جامعه ایدئولوژی و مکتبی حاکم نباشد و ما میبینیم که احزاب معمولا خود را وابسته به یک ایدئولوژی معین میدانند و این امر را نه تنها بر ضد اصول دموکراسی نمیشمارند، بلکه به آن افتخار هم میکنند؛ اما منشا اشتباه آنان که اسلامی بودن جمهوری را منافی با روح دموکراسی میدانند ناشی از این است که دموکراسی مورد قبول آنان هنوز همان دموکراسی قرن هجدهم است که در آن حقوق انسان در مسائل مربوط به معیشت، خوراک، مسکن، پوشاک و آزادی در انتخاب راه معیشت مادی خلاصه میشود.
امام خمینی(ره) همچنین در پاسخ به آنها که عباراتی چون «دموکراتیک» را به عنوان پسوند جمهوری پیشنهاد میدادند، میفرمایند: «دشمنان تا توانستند راجع به «جمهوری اسلامی» مخالفت کردند، مثلا جمهوری باشد. اسلام را می خواهیم چه کنیم؟ جمهوری دموکراتیک باشد، اسلامش نباشد، آخرش که آن حزب حزبیهایشان صحبت میکرد، «جمهوری اسلامی دموکراتیک». ملت ما این را قبول کرده گفتند، آنچه ما میفهمیم. اسلام را میفهمیم و جمهوری را میفهمیم چه است. اما دموکراتیکی که در طول تاریخ پیراهنش را عوض کرده است، هر وقت به یک معنی، الان هم این دموکراتیک در غرب یک معنی دارد و در شرق معنی دیگر دارد. افلاطون یک چیزی میگفت، ارسطو یک چیزی میگفت، این را ما نمیفهمیم. ما چیزی را که نمیفهمیم چه ادعایی داریم که ذکرش کنیم و بر آن رای بدهیم؟ آنچه که میفهمیم اسلام را میدانیم چی هست. یعنی میدانیم که رژیم عدل است که در آن عدالت است. از حکامی که در صدر اسلام بودند، مثل علی بن ابیطالب فهمیدیم چه کاره است، چه میکند و جمهوری را هم معنایش را میفهمیم که باید ملت رای بدهند. اینها را قبول داریم.
اما آن دموکراتیک را حتی پهلوی اسلام هم بگذارید ما قبول نداریم، علاوه بر این معنی این اهانت به اسلام است. شما این را پهلویش میگذارید، معنایش این است که اسلام دموکراتیک نیست و حال آن که از همه دموکراسیها بالاتر است، از این جهت ما اصلا آن را قبول نمیکنیم، پهلوی آن بگذارید مثل دینی است که بگویید «جمهوری اسلامی عدالتی». این توهین به اسلام است، زیرا عدالت متن اسلام است. از این جهت این را هم ملت قبول نکردند و بعضی از اصحاب قلم و روشنفکران جدیت داشتند که این کلمه اسلام نباشد و ما این طور فهمیدیم که چون از اسلام ضربه دیدند میخواهند این نباشد. خوب همه قدرتها دیدند که نفتِ اینجا از دستشان گرفته شده و این را چه کسی گرفته است؟ ملتی که اسلام را فریاد می زنند ...».
اما حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب و بزرگترین ادامهدهنده مکتب امام(ره) هم دیدگاههایی درخصوص جمهوریت و اسلامیت نظام جمهوری اسلامی دارند که حائز اهمیت است.
ایشان در تعریف جمهوریت نظام میفرمایند: «مردمسالاری و جمهوریت نظام این نیست که انسان تبلیغ کند و بالأخره عدهای را به پای صندوق رأی بکشاند و رأیی از مردم بگیرد؛ بعد خداحافظ و با مردم کاری نداشته باشد. بعد از اینکه این نیمه محقق شد، نوبت نیمه دوم، یعنی پاسخگویی است. باید مسئولان همواره تلاش کنند تا بعد از انتخاب شدن، به مردم پاسخگو باشند. امام علی (ع) در این باره به مالک اشتر توصیه میکنند که نگو به من مأموریت داده شده و من صاحب مسئولیتم و دستور میدهم و باید اطاعت کنید. اینطور حرف نزن. حضرت تأکید میکنند که این کار دل تو را خراب کرده و خشم مردم را برعلیه تو برمیانگیزد.»
ایشان همچنین در جای دیگری با اشاره به وجوه مردمسالاری دینی تأکید میکنند: «مردمسالاری دینی دارای دو وجه است: یکی نقش مردم در تشکیل حکومت و انتخاب مسئولان و وجه دیگر آن رسیدگی به مشکلات و خواستههای مردم است. بر همین اساس، مسئولان باید مشکلات مردم را پیگیری و مطالبات آنها را پاسخ دهند.»
رهبر معظم انقلاب همچنین با بیان اینکه «الگوی جمهوری اسلامی» نه تنها مردمسالاری و دین دو عنصر جدا از یکدیگر نیستند بلکه مردمسالاری برآمده از دین است: تاکید دارند: «افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالارى و تکیه به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامى استفاده نمیشد، امام هیچ تقیّدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است... باید شریعت اسلامى رعایت بشود. و گردش کار در این نظام بهوسیله مردمسالارى است... کار، دست مردم است؛ این، پایه اصلى حرکت امام بزرگوار است.»
در واقع در این الگو «جمهوریت» از «اسلام» جدا نیست: «در این کشور و در این نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریت ما از اسلام گرفته شده و اسلام ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند.» نکته مهم حائز اهمیت اینکه این الگو با این مبانی و مختصات در سطح جهانی «حرفی نو و جدید» محسوب میشود: «امروز مردمسالاری دینیای که ما در کشور خود مطرح میکنیم، یک حرف نو است؛ نه فقط به خاطر اینکه ما شاخهای از مردمسالاری را ارائه میدهیم؛ نخیر، ما در واقع در مردمسالاریهای دنیا شبهه میکنیم.»
رهبر معظم انقلاب همچنین در تبیین حدود و ثغور نقض جمهوریت و اسلامی نظام جمهوری اسلامی تاکید میکنند: «... این را هم بنده به هیچوجه موافق نیستم که یک عدّه بگویند اگر فلانطور نباشد، اسلام از بین خواهد رفت؛ یک عدّه هم بگویند اگر فلانطور نباشد، جمهوریت از بین خواهد رفت؛ نه آقا، این حرفها نیست. در این کشور و در این نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریتِ ما از اسلام گرفته شده و اسلامِ ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسّک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند و خدای متعال این توفیق را داده است که مردم این راه را طی کنند. عدّهای بیایند بگویند اگر ما نباشیم یا اگر فلانطور نباشد، اسلام نابود میشود؛ یک عدّه هم بیایند بگویند اگر ما نباشیم یا اگر فلانطور باشد، جمهوریت و مردمسالاری از بین میرود؛ نه، اینطور نیست. این ملت، این نظام، این چارچوب و این قانون اساسی توانسته است هم اسلام را تضمین کند و هم جمهوریت را».
رابطه میان جمهوریت و اسلامیت نظام جمهوری اسلامی از جمله مباحث نظری است که از پیش از شکلگیری این نظام سیاسی همواره مطرح بوده و به دلیل عمق محتوایی و نظری آن بعید به نظر میرسد به راحتی از فضای بحثها و شبهات سیاسی رخت بربندد. با این حال عملکرد نظام جمهوری اسلامی و دستاوردها و کارکردهای آن میتواند سنجه مناسبی برای میزان مقبولیت و البته مشروعیت آن باشد.
انتهای پیام/
ارسال نظر