رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها نوشت: تلاقی ایام محرم با وضعیت کنونی کشور، تجاربی را به ثبت رساند که باید به عنوان موضوعی مهم برای تحلیلگران و جامعهشناسان، مورد بررسی قرار بگیرد.
حجت الاسلام والمسلمین رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها تاکید کرد: تلاقی ایام محرم با وضعیت کنونی کشور، تجاربی را به ثبت رساند که باید به عنوان موضوعی مهم برای تحلیلگران و جامعهشناسان، مورد بررسی قرار بگیرد.
حجت الاسلام والمسلمین رستمی طی یادداشتی کوتاه نوشت: محرم امسال صحنههایی متفاوت از شور و عشق حسینی را رقم زد. تلاقی این ایام با وضعیت کنونی کشور، تجاربی را به ثبت رساند که باید به عنوان موضوعی مهم برای تحلیلگران و جامعهشناسان، مورد بررسی قرار بگیرد.
اما مهمتر از آنچه که با دیده سر دیدیم و با محاسبات عقل و منطق تحلیل کردیم، صحنهها و تصاویری بود که چند سالی میشود میبینیم اما از تحلیل آنها عاجزیم.
اینجا همان تحیر عقلی که شهید آوینی گفت شکل میگیرد؛ عقل از درک مسیری که عاشق برای نیل به معشوق طی میکند، عاجز است و در نهایت دوگانه همیشگی میان عقل و قلب و یا منطق و عشق شکل میگیرد.
طی طریق عشق، پای رفتن نمیخواهد، ظرفیتی برای دریافت جذبه الهی از طریق معشوق و قلبی برای ماندن و بودن و یکی شدن با او میطلبد.
از همین روست که کاروان سال ۶۰ هجری، در همان روز و در همان زمین کربلا نماند و به گستره تاریخ گسترده شد و قلب هر آنکه صدای «هل من ناصر ینصرنی» امام را شنید و چنین ظرفی داشت را از چشمهی نور و معرفت الهی سیراب کرد.
و این همان جذبه حسین(ع) است که از آدم ابوالبشر و از عرش اعلی تاکنون، به ارث رسیده است. جذبهای که در دوگانه حق و باطل، راهنمای ما است که بدانیم حق چیست و چه میگوید و در کدامین سو ایستاده!؟ جذبهای که مانع از انجماد قلوبمان میشود تا حق را بشنویم و بپذیریم، تا آن هنگام که پرچم سرخ حسینی را در دست مهدی موعود(عج) دیدیم، در رکابش باشیم و بمانیم و با او یکی شویم.
حجت الاسلام والمسلمین رستمی طی یادداشتی کوتاه نوشت: محرم امسال صحنههایی متفاوت از شور و عشق حسینی را رقم زد. تلاقی این ایام با وضعیت کنونی کشور، تجاربی را به ثبت رساند که باید به عنوان موضوعی مهم برای تحلیلگران و جامعهشناسان، مورد بررسی قرار بگیرد.
اما مهمتر از آنچه که با دیده سر دیدیم و با محاسبات عقل و منطق تحلیل کردیم، صحنهها و تصاویری بود که چند سالی میشود میبینیم اما از تحلیل آنها عاجزیم.
اینجا همان تحیر عقلی که شهید آوینی گفت شکل میگیرد؛ عقل از درک مسیری که عاشق برای نیل به معشوق طی میکند، عاجز است و در نهایت دوگانه همیشگی میان عقل و قلب و یا منطق و عشق شکل میگیرد.
طی طریق عشق، پای رفتن نمیخواهد، ظرفیتی برای دریافت جذبه الهی از طریق معشوق و قلبی برای ماندن و بودن و یکی شدن با او میطلبد.
از همین روست که کاروان سال ۶۰ هجری، در همان روز و در همان زمین کربلا نماند و به گستره تاریخ گسترده شد و قلب هر آنکه صدای «هل من ناصر ینصرنی» امام را شنید و چنین ظرفی داشت را از چشمهی نور و معرفت الهی سیراب کرد.
و این همان جذبه حسین(ع) است که از آدم ابوالبشر و از عرش اعلی تاکنون، به ارث رسیده است. جذبهای که در دوگانه حق و باطل، راهنمای ما است که بدانیم حق چیست و چه میگوید و در کدامین سو ایستاده!؟ جذبهای که مانع از انجماد قلوبمان میشود تا حق را بشنویم و بپذیریم، تا آن هنگام که پرچم سرخ حسینی را در دست مهدی موعود(عج) دیدیم، در رکابش باشیم و بمانیم و با او یکی شویم.
ارسال نظر