امید با ما چه می‌کند؟

افرادی هستند که وقتی دچار مشکل می‌شوند در یک بازه زمانی کوتاه می‌توانند بر پریشانی خود غلبه کنند، به دنبال راه‌حل بروند و زودتر خود را با شرایط منطبق کنند

به گزارش عاشورابه نقل از ایسنا، روانشناس بالینی مرکز خدمات تخصصی روانشناسی و مشاور جهاد دانشگاهی خراسان‌رضوی با اشاره به اینکه در مغز انسان انتقال‌دهنده‌های عصبی وجود دارد که مسئول حفظ، ایجاد شادمانی، انگیزه و تحرک به سمت آینده است، گفت: طبق بررسی‌های انجام شده افراد امیدوار میزان بیشتری از انتقال‌دهندگان عصبی مثل سروتونین را ترشح‌می‌کنند که سبب می‌شود شادمانی، انگیزه و تحرک بیشتری نسبت به سایر افراد داشته باشند.

هانیه بیجاری، در برنامه لایو اینستاگرامی با موضوع امید، اظهار کرد: افرادی هستند که وقتی دچار مشکل می‌شوند در یک بازه زمانی کوتاه می‌توانند بر پریشانی خود غلبه کنند، به دنبال راه‌حل بروند و زودتر خود را با شرایط منطبق کنند که این نوعی حسن محسوب می‌شود. طبق پژوهش‌های انجام شده افراد امیدوار تحمل دشواری بالایی دارند. آنها فرایندی که نیاز است تا مسأله حل شود را به راحتی طی می‌کنند.

وی افزود: این افراد زمانی‌که مسأله‌ای آنها را دچار چالش کند و تغییرات پایداری در زندگی آنان به‌وجود آورد، می‌توانند با آن منطبق شوند، آن را بپذیرند و این پذیرش به آنها کمک می‌کند که مسیر را ادامه بدهند. به طور کلی افراد امیدوار دیدگاه مثبت‌تری نسبت به زندگی و آینده دارند. طبق بررسی انجام شده بر روی مسائل جسمی، این افراد در مقابله با بیمارهای سخت توان بیشتری از خود نشان می‌دهند، از فرصت باقی مانده خود به‌ بهتر نحو ممکن استفاده و برنامه‌ها و اهداف خود را دنبال می‌کنند. این مسائل نشان می‌دهد که نقش امید در سازگاری به خصوص در شرایط دشوار برای این افراد پررنگ‌تر است.

این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه مسائل پیش‌آمده، این روزها تغییرات بسیاری در زندگی ما ایجاد کرده و به دنبال خود پریشانی جسمی و روانشناختی برای افراد به وجود آورده است، گفت: ما باید در این شرایط امید را در خود افزایش دهیم و اگر این ویژگی را در خود داریم، قدر بدانیم و آن را حفظ و تقویت کنیم. در مغز انسان انتقال‌دهنده‌های عصبی وجود دارد که مسئول حفظ، ایجاد شادمانی، انگیزه و تحرک به سمت آینده است. طبق بررسی‌های انجام شده افراد امیدوار میزان بیشتری از انتقال‌دهندگان عصبی مثل سروتونین را ترشح‌می‌کنند که سبب می‌شود شادمانی، انگیزه و تحرک بیشتری نسبت به سایر افراد داشته باشند.

وی افزود: همچنین عصب‌هایی در مغز وجود دارد که قادر است خاطرات تلخ را در مواجهه با شرایط دشوار برای فرد یادآوری کند که تکرار این امر در دراز مدت مشکل‌ساز است و باعث می‌شود فرد دچار افسردگی‌های شدید ‌شود. حس امیدواری بر بازخوانی خاطرات بد غلبه می‌کند، سطح ترشح آن را در مغز کم می‌کند و اجازه نمی‌دهد خاطراب بد و نگران‌کننده در فرد تداعی شود.

نفش امید در زندگی

بیجاری عنوان کرد: بدن ما دارای افیون‌های درون‌زایی است که هنگام مواجهه با آسیب‌های جدی در بدن ترشح می‌شود، نقش تسکین‌کننده را اجرا می‌کنند و حس امیدواری سطح ترشح این افیون‌ها را افزایش می‌دهد. همچنین امیدواری بر روی سیستم‌امینی نقش تائیدشده‌ای دارد و با این حس می‌توانیم خود را در برابر  بیماری‌های جسمی مانند کرونا در امان ‌نگه داریم. در بین درمان‌های روانشناختی، امیددرمانی اشنایدر تنها درمانی است که امید را به عنوان هدف اصلی در درمان مدنظر قرار داده است. او معتقد است در درمان افراد افسرده مفهوم هدفمندی و امیدواری بهم گره‌خورده‌اند. امیدواری در مسیر رسیدن به هدف اثربخشی زیادی را به دنبال دارد.

این روانشناس بالینی تاکید کرد: امید قابل‌تسری است؛ یعنی اگر در حوزه‌ای از زندگی آن را تجربه کرده باشیم، ناخودآگاه در بقیه امور زندگی ما وارد خواهد شد.. بخشی از امیدواری به صورت ژنتیکی به ارث می‌رسد و بخش‌دیگر آن براساس تجربیاتی به وجود می‌آید که فردی در طول فرآیند بزرگ شدن آن‌ها را به دست می‌آورد. همچنین آنچه که باعث‌ تقویت و رشد امیدواری در فرد می‌شود مفهوم دلبستگی ایمن است. دلبستگی در دوران کودکی شکل می‌گیرد و به‌عنوان یک فرآیند و پیوند عاطفی بین مادر و فرزند است. وقتی کودک به هر دلیلی گریه می‌کند باید مورد توجه قرار بگیرد و به گریه او پاسخ داده شود، چون این کار موجب می‌شود کودک از لحاظ روانی احساس آرامش کند. دلبستگی نیاز روانی کودک است که باید والدین و مراقبان پاسخگوی آن باشند. دلبستگی ایمن عامل مهمی است که عزت نفس و امیدواری نسبت به آینده را در فرزند افزایش می‌دهد.

بیجاری با بیان اینکه «در سال‌های اولیه زندگی مفاهیم روانشناختی شروع به شکل گرفتن می‌کند و یکی از این مفاهیم حس امیدواری است»، ادامه داد: در مرحله اول زندگی، کودک حس پایداری شیء را تجربه می‌کند، پایداری شیء یعنی  اشیاء حتی زمانی که دیگر آن‌ها را با حواس پنجگانه ادراک نمی‌کنیم همچنان وجود دارند. این مفهوم از یک سالگی در کودک رشد می‌کند و یکی از مهمترین ادراکاتی است که کودک آن را به‌دست می‌آورد. همچنین کودک رابطه علت و معلولی و اشاره کردن با دست را می‌شناسد و به مرور زمان آن‌ها را کشف می‌کند. راه رفتن کودک سبب می‌شود که او یاد بگیرد برای رسیدن به هدف باید گام‌های بلندی بردارد. او با راه رفتن، می‌فهمد که همیشه موانعی بر سر راه وجود دارد و برای رفع آن‌ها باید از توانمندی‌های دیگر خود استفاده کند.

این روانشناس بالینی گفت: در دوران سه تا ۶ سالگی زبان کودک ‌رشد می‌یابد. در این سن کودک به داستان‌گویی علاقه دارد و در مورد همه چیز صحبت می‌کند. به مرور زمان کودک یاد می‌گیرد چگونه از قدرت زبان خود استفاده کند. در علم روانشناسی زبان نوعی ابزار تفکر محسوب می‌شود و  کودک با صحبت به افکاری پیچیده و غنی دست پیدا می‌کند. زبان در شروع شکل‌گیری رفتار، نگاه، منش، گفتار و عادت‌ها  نقش مهمی دارد. همچنین رشد جسمانی و رشد همدلی نیز در این سن شکل می‌گیرد. رشد همدلی یعنی کودک یاد می‌گیرد که دیگران را در نظر بگیرد و این توانایی مهمی است،  زیرا کودک یاد می‌گیرد که در آینده برای رسیدن به هدف و در مسیر رسیدن، شرایط دیگران را نیز مد نظر قرار دهد.

وی تاکید کرد: هر چه کودک بزرگتر می‌شود قدرت تفکر، ابزار زبان، عمل، تاثیرگذاری بر روی محیط و حافظه نیز قوی‌تر می‌شود و قادر خواهد بود برای زندگی خود برنامه‌ریزی داشته باشد. در نوجوانی این امور به سطح انتزاعی می‌رسد و فرزند خیلی دقیق‌تر عمل می‌کند و حتی اهدافی را که با چشم دیده نمی‌شوند را در ذهن خود تداعی و برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی می‌کند. مرور این‌ها نشان می‌دهد که نقش والدین در هر دوره متناسب با اتفاقی که برای فرزند می‌افتد مهم است و آنان باید بسترسازی مناسب را ایجاد و مهارت‌ها را در  هر سنی تقویت کنند تا فرزندی با تفکر امیدوارانه داشته باشند.البته ممکن است که هر فردی براساس اتفاقاتی که تجربه کرده نقص‌هایی داشته باشد که باید این نقص‌ها را شناخت و برطرف کرد.

وی در خصوص داشتن زندگی خوب و افزایش امید، اظهار کرد: گاهی پیش می‌آید که فرد همه‌ امید به زندگی را از دست بدهد. این اتفاق ممکن است به دلیل شکست‌های متوالی در زندگی باشد. نتیجه‌ آن ایجاد دردی وصف‌ناپذیر است. طلاق، شکست در فعالیت اقتصادی، اخراج از کار، از دست دادن عزیزان و… از جمله اتفاقاتی هستند که می‌توانند امید زندگی را از بین ببرند. در این هنگام باید امید را در خود افزایش داد.

بیجار عنوان کرد: برای افزایش حس امیدواری ابتدا باید ساختار منسجم و منظمی برای کشف اهداف داشته باشید که برای ایجاد این ساختار لازم است که فرد ابتدا خود را بشناسد سپس بداند چه هدفی دارد و چه چیزهایی می‌خواهد. هدف‌های مدنظر باید در راستای ارزش‌ها و تمایلات خود فرد باشد. اهداف باید واضح، روشن، مشخص ودست‌یافتنی باشند و برای رسیدن به آن باید زمان را در نظر گرفت. مهمترین مسأله داشتن انگیزه و باور برای رسیدن به هدف است. برای ایجاد انگیزه فعالیت‌بدنی و تغذیه مناسب باید داشت و از خودگویی‌ها یعنی افکارهای منفی درونی پرهیز کرد.  خیلی از افراد یک سرزنشگر در درون خود دارند که دائما در حال سرزنش آنها است. این سرزنشگر درونی را باید شناخت و نابود کرد، زیرا این سرزنشگر سبب کاهش حس امیدوارانه ‌می‌شود.

بیجاری با اشاره به اینکه افراد باید بدانند در شرایط سخت همچنان باید به سمت جلو بروند و هدف‌های خود را با وجود شرایط بد اقتصادی ادامه بدهند، گفت: داشتن هدف سبب افزایش امید می‌شود. همیشه در مسیر هدفمندی و افزایش امیدواری موانع وجود دارد، مانند شرایط کنونی و دشواری که همه گریبانگیر آن هستیم. برای زنده نگه‌داشتن امیدواری در این شرایط اهداف خود را به ‌هدف‌های کوچکتر با زمان‌بندی کوتاه‌تر تبدیل کنید. باید نسبت به قبل بیشتر از خود مراقبت کنیم و فعالیت‌هایی داشته باشیم که حال ما را خوب می‌کند مانند طبیعت‌گردی. همچنین در ذهن خود مدام توانمندی‌های خود را مرور کنید، زیرا انگیزه ایجاد می‌کند، از منابع حمایتی بیرونی و دیگران استفاده کنیم و حتما  بعد معنوی را در خود حفظ کنیم و افزایش دهیم و همیشه قلب خود را سرشار از قدردانی و شکرگزاری کنید.

 

 

ارسال نظر