خاطرات مرحوم خسروشاهی از استعفای شهید مطهری از حسینیه ارشاد

گزیده خاطرات استاد خسروشاهی از شخصیت‌های معاصر ایرانی و غیرایرانی در قالب مجموعه ۲۶ جلدی «حدیث روزگار» از سوی انتشارات کلبه شروق قم منتشر شد.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، گزیده خاطرات استاد خسروشاهی از شخصیت‌های معاصر ایرانی و غیرایرانی در قالب مجموعه ۲۶ جلدی «حدیث روزگار» از سوی انتشارات کلبه شروق قم منتشر شد.

بر اساس این گزارش، آخرین کارهای مکتوب محقق پُرکار و فرهنگ بان کوشا، مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی، مجموعه «حدیث روزگار» بود که دهه آخر حیات استاد را به خود اختصاص داد و استاد بنا به ضرورت و خلأ جامعه، تمایل زیادی به مکتوب کردن خاطراتش از شخصیت‌ها، علما، جریانات و گروه‌های ایرانی و غیرایرانی داشت.

خوشبختانه ۲۶ جلد از این مجموعه در زمان حیات ایشان منتشر شد که آخرینش درباره آیت‌الله خامنه‌ای (رهبر معظم انقلاب اسلامی) است و حداقل ۱۵ جلد از آن مجموعه باقی مانده و منتشر نشده است.

ویژگی ممتاز استاد خسروشاهی، «ارتباطات گسترده»، «سعه صدر بالا»، «حضور فعالانه» و «روحیه همکاری» ایشان در قالب فعالیت‌‌های اسلامی و انقلابی و فرهنگی معاصر در کشور و جهان اسلام است. همین روحیه و تلاش ویژه ایشان در ثبت و ضبط حوادث و اسناد و مدارک باعث شده تا خاطرات ایشان ارزش و اعتبار بیشتری داشته باشد و مخاطب با خاطرات مکتوب ایشان بخش قابل توجهی از حوادث تاریخ معاصر و جریان نهضت اسلامی ایران را به طور دقیق و صحیح با مدرک و سند ارزیابی و تحلیل و تبیین ‌کند؛ اگر چه استاد به دلایل مختلف، همه خاطرات و دیده‌های خود را مکتوب نکرده است و از برخی مسائل گذرا عبور کرده است.

* آشنایی با مجموعه «حدیث روزگار»

تاکنون خاطرات استاد درباره شخصیت‌ها و جریانات زیر منتشر شده است:

 ۱. زندگی و مبارزات آیت الله کاشانی، ۲. امام خمینی(ره)، پانزده خرداد و مسأله انقلاب،  ۳. علامه طباطبایی، ۴. آیت الله طالقانی، ۵. علامه سید مرتضی عسکری، ۶. امام موسی صدر، ۷. آیت‌الله سید علی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب، ۸. آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی، ۹. آیت الله علی مشکینی، ۱۰. شهید نواب صفوی، ۱۱. استاد سید جلال الدین آشتیانی، ۱۲. شهدای حرب و محراب، ۱۳. دکتر ابراهیم یزدی، ۱۴. محمدعلی جمال زاده، ۱۵. دکتر حسن ترابی (سودان)، ۱۶. روژه گارودی (فرانسه)، ۱۷. احمد بن بلا (الجزایر)، ۱۸. مبارزان ملی ـ مذهبی، ۱۹. نشریات مخفی حوزه علمیه قم، ۲۰. مشروطه مشروعه و علمای تبریز، ۲۱. تاریخ نگاری معاصر و کودتای ۲۸مرداد، ۲۲. طرح مرکز فرهنگی اسلامی اروپا، ۲۳. سازمانها و احزاب سیاسی دوران انقلاب اسلامی، ۲۴. حزب خلق مسلمان، ۲۵. مجموعه‌ای از خاطرات (از آغاز زندگی تا سال ۱۳۳۳ش) و ۲۶. خاطرات مکتوب. 

* گزیده نظرات استاد خسروشاهی درباره تاریخ نگاری

۱. استاد خسروشاهی درباره ضرورت ثبت تاریخ انقلاب و شخصیت‌های انقلابی می‌‌‌‌‌‌نویسد: «تاریخ چگونگی حوادث دوران پس از انقلاب اگر توسط کسانی که خود به نحوی در صحنه بوده‌‌‌‌‌‌اند، به رشته تحریر در نیاید، یا توسط عناصر مُغرض و معارض نوشته خواهد شد و یا به تدریج به دست فراموشی سپرده می‌‌‌‌‌‌شود.» (خاطرات مستند درباره سازمان‌‌‌‌‌‌ها و احزاب سیاسی دوران انقلاب، ص ۹)

۲. ایشان درباره مسأله «موضع‌ گیری یا بی‌‌طرفی مورخان» می‌‌نویسد: «تاریخ‌نگاری هیچ‌گاه بی‌‌طرف نمی‌‌تواند باشد و هر مورخی، بنا به ساخت و بافت وجودی خود، دارای موضعی درباره حوادث گوناگون است و این امر، حتی علی‌رغم ادعاهای بی‌‌طرفانه بودن مؤلف، در لابه‌‌لای سطور همه کتاب‌‌های تاریخ دیده می‌‌شود و مورخان با به ‌کارگیری ذهنیت‌‌ها و یا برداشت‌‌های خود در عمل نشان می‌‌دهند که بی‌‌طرف نبوده‌‌اند.» (خاطرات مستند درباره تاریخ نگاری معاصر و کودتای ۲۸ مرداد، ص ۳۲)

۳. استاد خسروشاهی در پاسخ به سئوالی درباره تاریخ‌نویسی غربی‌ها یا شرقی‌‌ها درباره مسائل جامعه ما می‌گوید: «از این نوع تاریخ ‌نگاری، سابقه خوبی سراغ نداریم و اگر نام آن را «تاریخ ‌نگاری استعماری» بگذاریم، زیاد از حقیقت دور نرفته‌‌ایم. داوری یک خارجی درباره تاریخ معاصر ما، به دلایل زیادی مشکوک و غیر قابل قبول و حتی فاقد ارزش تاریخی خواهد بود و نمونه‌‌های فراوان آن در رابطه با تاریخ وحوادث انقلاب اسلامی ایران، این ادعاها را کاملاً ثابت می‌‌کند.» (همان، ص ۳۵) 

* برش‌هایی از کتاب‌های مجموعه «حدیث روزگار»

۱. روزی آیت‌الله خامنه‌ای به حجره ما آمدند. هم ‌حجره من، آقا میرزا محمد محقق [مرندی] حضور نداشت. من بلند شدم و جای خود را به ایشان دادم و خود در جای آقا میرزا محمد نشستم. ایشان در پشت میز کوچک مطالعه من نشستند و با انبوهی از اوراق و مقاله‌‌ها و اسناد و بُریده جراید داخلی و خارجی که برای کارهای خود آنها را جمع‌ آوری کرده بودم، روبرو شدند و پس از بررسی اجمالی گفتند: چه می‌شد که در حوزه‌‌ها برای فارغ‌التحصیلان رشته‌‌های غیر فقه و اصول هم لقب‌های رسمی! به کار می‌رفت تا همه مجبور نشوند که فقط به سراغ فقه و اصول بروند؟ در واقع مرادشان این بود که در حوزه‌ها باید به رشته‌های دیگر نیز بها داده شود تا هر کسی مطابق علاقه و ذوق خود پس از تحصیل مقدمات و بخشی از فقه و اصول و تفسیر و فلسفه، به مقداری که لازم است، نه در حدّ تخصصی، به آن رشته مورد علاقه خود بپردازد و برای عقب نماندن از قافله! دریافت لقب آیت‌اللهی، مجبور نشود در رشته ‌ای به تحصیل ادامه دهد که مورد علاقه‌اش نیست. (خاطرات مستند درباره آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، ص ۲۷ و ۲۸)

۲. استاد خسروشاهی درباره ارتباطات متنوع رهبر معظم انقلاب با گروه‌ها و جریانات سیاسی و حوزوی می‌گوید: ایشان چه در مشهد و چه در تهران، با افراد و نهادها و جریان‌های سیاسی ـ فرهنگی فعال و مبارز در دوران قبل از انقلاب مانند کانون نشر حقایق اسلامی، نهضت آزادی، جاما، مسلمانان مبارز، حسینیه ارشاد، مکتب توحید و امثال اینها، چه به عنوان یک سازمان و یک تشکیلات و چه به عنوان شخصیت‌های فرهیخته و روشنفکر موجود در آن سازمان‌ها، در زمینه‌‌های فرهنگی و سیاسی تعامل و ارتباط داشتند و این نوع همکاری تا پس از پیروزی انقلاب هم ادامه یافت تا اینکه اختلافات و سهم‌ خواهی‌‌ها و انحراف‌ها از طرف دوستان آغاز گردید و به طور طبیعی ایشان هم روابط خود را با آنها کم و یا قطع کردند. البته با توجه به اینکه ایشان اهل شعر و ادب و علم و هنر و... بودند با عناصر فرهنگی و علمی و روشنفکران متعهد و شاعران معاصر، ارتباط بیشتر و وسیع ‌تری داشتند و در مجالس آنها شرکت می‌کردند و در هر زمینه ‌ای که مطلبی مطرح می‌شد، سخنی برای گفتن داشتند... البته این را بنده ادعا نمی‌ کنم و همه اهل انصاف از اهالی فرهنگ و ادبیات به آن اعتراف دارند و جلسات کنونی شب شعر و نشست و غیره با اهالی فرهنگ و هنر و شعر، در واقع استمرار این روابط است...(خاطرات مستند درباره آیت‌الله سید علی خامنه‌ای،ص ۵۲ و ۵۳) 

۳. یک بار یکی از بزرگان (آیت‌الله مهدوی کنی) در دیداری و در پاسخ سئوال من گفتند که ما تذکراتی به آقا [آیت‌الله خامنه‌ای] می‌دهیم ولی «لایگو شدن»! یعنی گوش نمی‌دهند! بنده به ایشان گفتم آیا مجاز هستم این حرف را مستنداً به آیت‌الله خامنه‌‌ای نقل کنم و گفتند اهلاً و سهلاً... در ملاقاتی دیگر مطلب و جمله آن بزرگوار را به ایشان (آیت‌الله خامنه‌ای) نقل کردم. ایشان خندیدند و گفتند ظاهراً باید تعبیر ایشان چنین اصلاح شود که «لا قبولون»! چون معلوم است که گوش داده‌‌اند، ولی اقدام نکرده‌اند، پس در اینجا «لایگوشون» صحیح نیست و در مورد عدم قبول هم باید ایشان توجه بفرمایند که ما همه نظریات دوستان و بزرگان را می‌شنویم و آنچه را که به صلاح اسلام و انقلاب و کشور است حتماً انجام می‌دهیم و اقدام می‌کنیم، ولی طبیعی است که پذیرفتن و عملی کردن همه نظریات آقایان مقدور نیست. (خاطرات مستند درباره آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، ص ۷۴ و ۷۵) 

۴. استاد خسروشاهی در بخشی از خاطرات‌شان درباره منش فکری و فعالیت‌‌های آیت‌الله طالقانی می‌گوید: «طالقانی باور داشت که مسأله بیدارسازی ملت‌ها،جز از راه آموزش تعالیم قرآنی، امکان پذیر نیست و برای همین، چهل سال تمام، حتی در دوران تبعید و زندان به تفسیر قرآن و نشر «پرتوی از قرآن» پرداخت تا بلکه بتواند قرآن را به میان مردم ببرد و به جامعه اسلامی برگرداند و آن را از گور و گورستان! رهایی بخشد...» (خاطرات مستند درباره آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، ص ۱۵۴)

۵. استاد خسروشاهی در فرازی دیگر درباره نقش آیت‌الله طالقانی در پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزات مردم بیان می‌‌دارد: «آیت‌الله طالقانی، مالک اشتر انقلاب و ابوذر امام بود و از ارکان اصلی انقلاب اسلامی به شمار می‌رفت و بی‌ تردید با رحلت ایشان، ثلمه‌‌ای بر اسلام و انقلاب وارد آمد که با هیچ چیزی قابل جبران نبود. اگر ایشان زنده می‌‌ماند، به طور قطع بسیاری از حوادث تلخ و دردناک بعدی رخ نمی‌‌داد.» (خاطرات مستند درباره آیت‌الله سید محمود طالقانی، ص۵۶)

۶. استاد خسروشاهی در خاطره‌‌‌ای از شهید مطهری درباره استعفایش از حسینیه ارشاد می‌‌‌نویسد: «مرحوم شهید مطهری همان‌‌طور که خود در اتاقک دانشکده الهیات برای من تعریف می‌‌‌کرد و به همه دوستانش نیز گفته است، از جریان حاکم بر حسینیه ارشاد به عنوان به اصطلاح «مدیریت» رنج می‌‌‌برد و هرچه کوشش کرد که موضوعات مربوط به حسینیه به شکل شورایی اداره شود، متأسفانه به نتیجه نرسید و در نهایت مجبور شد که استعفا دهد و دلش هم می‌‌‌سوخت که همه زحمات او و یارانش را کلاهی‌‌‌های انقلابی‌‌ نمای لیبرال‌‌ مآب جنّت مکان خُلد آشیان، این‌‌چنین بر باد داده‌‌‌اند. (خاطرات مستند درباره خاطرات مکتوب، ص ۹۶)

۷. استاد خسروشاهی درباره آثار استاد علامه عسکری می‌‌گویند: «مجموعه آثار علامه عسکری نشان دهنده کشف نکته‌‌های باریک و تاریک در تاریخ اسلام و علم‌ الحدیث است که در طول قرون، از چشم اغلب محققان و علمای ما دور مانده و ایشان با تحقیق و تفحص و باریک‌ بینی، آنها را کشف و مکتوب و روشن ساخته است. مثلاً کشف یکصد و پنجاه صحابی ساختگی ـ که در کتاب‌‌های معتبر اهل سنت از آنها به عنوان صحابی پیامبر نام برده شده ـ کشف تاریخی بزرگی بود یا ابطال پیدایش تشیع توسط یک یهودی به ظاهر مسلمان شده یهودی به نام نام عبدالله بن سبأ و در واقع کشف و اثبات این که اصلاً اینچنین شخصی وجود خارجی نداشته و افسانه‌‌ای بیش نبوده است.» (خاطرات مستند درباره علامه سید مرتضی عسکری)

انتهای پیام/

 

ارسال نظر