وحید شالچی در نشست «طبقه متوسط و سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی» گفت: حضور و تداوم طبقه متوسط هم به لحاظ عملی و هم ذهنی، ممتنع است.
به گزارش عاشورا به نقل از خبرگزاری مهر، نشست «طبقه متوسط و سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی» در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با سخرانی وحید شالچی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
وحید شالچی در این نشست گفت: دشوار است در ایران در مورد فرهنگ طبقه متوسط صحبت کنیم که بخشی از این دشواری، مفهومی است. خود مفهوم «طبقه متوسط» اصلاً ساده و مورد توافق نیست. کسانی که از منظر اقتصاد، به این طبقه نگاه میکنند، این طبقه را به ثروت و درآمد دلالت میدهند. به لحاظ جامعهشناسی هم نوع نگاهها متفاوت است. عموماً جامعهشناسان از منظر مدارک علمی، شغل و منزلت شغلی، به طبقه متوسط نگاه میکنند. انسانشناسی، فلسفه و … بیشتر از زاویه فرهنگی به طبقه متوسط مینگرد که زیست جهان فرهنگی و شیوهای از زیستن را مورد نظر دارند. روشن است که تحصیلات، درآمد و بقیه وجوه ارزیابی طبقه متوسط به هم مرتبط است. این تفاوتها و معضلات مفهومی، بحث درباره طبقه متوسط را پیچیده میکند.
وی ادامه داد: نکته دیگری که موضوع طبقه متوسط را پیچیده میکند، به ایران و جامعه ایرانی بازمیگردد. آیا به لحاظ تاریخی، در جامعه ایران طبقات شکل گرفتهاند یا نه؟ به آن شکلی که تمایزات طبقاتی در بریتانیا شکل گرفت، آیا به آن شکل میتوان از طبقه در ایران صحبت کرد یا شکافهای اجتماعی دیگر مهم است؟ مثلاً نوع مذهب مهم است یا بحث اقتصادی؟ در پژوهشهای ما در ایران، چنین ادبیاتی وجود ندارد که از سبک فرهنگ طبقه متوسط و سیاستهای فرهنگی، صحبت کند. در آمریکا انبوهی از پژوهشها در این مورد وجود دارد. در آنجا میتوانیم تفاوت فرهنگ طبقه متوسط را با طبقات کارگر بیان کنیم. در بریتانیا و فرانسه هم میتوانیم به طور روشن، از طبقه متوسط سخن بگوییم اما در ایران بیشتر میتوانیم تحلیلی صحبت کنیم تا اینکه داده بنیاد و مستند حرف بزنیم. شاید بتوانیم مفروض بگیریم که ویژگیهای طبقه متوسط در بریتانیا، احتمالاً در اینجا هم وجود دارد. اما زود است که بتوانیم در مورد فرهنگ طبقه متوسط در ایران صحبت کنیم.
وی افزود: طبقه متوسط، طبقهای است که نگرانی غذا و نیازهای پایه را ندارد اما شاید در این موضوع هم در ایران بتوانیم بحث کنیم که نیازهای زیستی و اولیه آنها هم دچار مشکل است. با این وضعیت، بیشتر باید این موضوع را پرابلماتیک و بر اساس آن عمل کنیم.
شالچی گفت: سیاست فرهنگی را نمیتوان متوقف کرد؛ چون انقلاب ایران یک انقلاب فرهنگی بود و بیشتر طبقه متوسط با آن درگیر بود. حضور روحانیت و روشنفکران در انقلاب، باعث شد تمایل این انقلاب، فرهنگی باشد. در سیاست فرهنگی، نیاز به تأملات بسیاری داریم. ما فرهنگ را موضوع سیاستگذاری در نظر میگیریم و سیاست فرهنگی همواره از موضوعات مورد مناقشه نیروهای سیاسی بوده است لذا باید به سیاستگذاری فرهنگی به عنوان یک امر مهم نگاه کنیم و به آن ورود علمی داشته باشیم.
وی ادامه داد: سیاستگذاری فرهنگی ما هنوز نوپاست و در آن اهمیت مفهوم «طبقه» را در نظر نگرفته است. در سیاستگذاری فرهنگی، ما باید در مواجهه با جنسیتهای مختلف، متفاوت عمل میکردیم که این امر را از دهه ۷۰ لحاظ کردیم اما در مورد طبقه متوسط، اینگونه نبود و به آن، در سیاستگذاری فرهنگی توجه نکردیم. مشکل سیاستگذاری فرهنگی ما این است که پیامهای یکسانی را به آدمهای متفاوت میدهیم چون به هدف واحد نگاه میکنیم و اهداف را فراتر از تمایلات طبقاتی، قومیتی و … میبینیم.
وی افزود: صفآرایی طبقاتی در جمهوری اسلامی، یک جاهایی خود را نشان داد. مهمترین وجه انتخابات ۸۴، تفاوتهای طبقاتی بود. احمدینژاد طبقهای را نمایندگی میکرد که دیده نشده بود. سال ۸۴ از این جهت مهم بود که تهران و شهرستان متفاوت عمل کردند. رتوریک احمدینژاد برای برخی طبقات، آزاردهنده و برای برخی طبقات، جذاب بود. ما در انواع سیاستهای خود، طبقه را نمیبینیم و دچار چالش میشویم و در سیاستهای فرهنگی خود، موفق نمیشویم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: چالشهای سیاستهای فرهنگی را میتوان در چند مورد برشمرد:.اولین مورد، آموزش و نهاد آموزش است. نهاد آموزش برای طبقه متوسط، در همه جای دنیا مهم است. تنها مأمن جدی تحرک آنهاست و برای آنها بیشترین اهمیت را دارد و تلاش میکند که نسل بعدی، آموزش مناسبی داشته باشد. به لحاظ فرهنگی، نهاد آموزش خیلی برای طبقه متوسط مهم است و ارزشهای این نهاد بر ارزشهای حاکم بر طبقه متوسط منطبق است. یکی از چالشهای نهاد آموزش، این است که آموزش در بخش دولتی، به زیان بخش خصوصی تضعیف شده است. ما مدرسه دولتی را به عنوان اصلیترین جای فرهنگ رها کردهایم. مدرسههای خصوصی در میدان آموزش ایران، دست بالا را پیدا کردهاند و یک شکاف طبقاتی نامناسب شکل گرفته است.
وی ادامه داد: طبقه فرادست، فرزند خود را به مدرسههای برتر میفرستد و نسل بعدی آنها هم در طبقه برتر قرار میگیرد. این کوچ به ضعف مدارس دولتی منتهی میشود. طبقه متوسطی که توان فرستادن بچهها به مدرسه خوب را ندارند، دچار چند اتفاق بد شد؛ اول آنکه تنها مأمن طبقه متوسط برای تحرک اجتماعی از دست رفت. اتفاق دوم در آموزش عالی افتاد که این آموزش عالی، گسترش پیدا کرد و نتیجه آن برای طبقه متوسط وحشتناک بود. بین این گسترش و نیازهای جامعه تناسبی وجود نداشت و بین دانشجوی باکیفیت و بیکیفیت، تمایزی در استخدام قائل نبودیم لذا بحران شغل به وجود آمد و رؤیای طبقه متوسط تماماً خراب شد؛ بنابراین چالش اول، خصوصیسازی آموزش و پرورش بود و چالش دوم، گسترش دانشگاه.
وی افزود: وقتی مدارس دولتی کیفیت خود را از دست داد، این مسئله به لحاظ فرهنگی هم طبقه متوسط را ویران کرد چرا که حفظ سبک زندگی برای طبقه متوسط مهم است و به همین دلیل سعی میکنند فرزندان خود را در مدرسه غیرانتفاعی ثبتنام کنند. اتفاقی که افتاده، این است که طبقه متوسط ما فقیر شد و تهدید امنیت سبک زندگی برای طبقه متوسط اتفاق افتاد و مدام باید برای کلاسهای فرزندان خود اعم از موسیقی، قرآن، ورزش و … هزینه میکرد؛ بنابراین طبقه متوسط در ایران، یک نام و سودایی از طبقه متوسط دارد ولی به لحاظ وضعیت مالی، فقیر است اما به لحاظ فرهنگی، طبقه متوسط است.
وحید شالچی گفت: ارزشهای حاکم در آمریکا، ارزش طبقه متوسط است اما در ایران با بروز نوکیسهها، دیگر ارزشهای حاکم، ارزشهای طبقه متوسط نیست. طبقه متوسط هم به لحاظ عملی و هم ذهنی، حضور و تداومش، ممتنع است. طبقه متوسط، انقلاب و نخبگان را معرفی میکند اما ما با فرار نخبگان مواجه هستیم. اگر هم این نخبگان در مسند سیاستگذاری قرار گیرند، دیگر جهتگیری طبقه متوسط را ندارند لذا طبقه متوسط مدام با ریزش مواجه است. طبقه متوسط حتی کنترل خود بر مکان را نیز از دست میدهد. وقتی زمین، موضوع دلالی قرار میگیرد، طبقه متوسط دیگر نمیتواند دوام داشته باشد. بدون مکان نمیتوان یک فرهنگ را حفظ کرد.
وی ادامه داد: ما ذائقه طبقه متوسط را در سیاستگذاری فرهنگی نمیبینیم. طبقه متوسط تحصیلکرده است و ذائقه پیچیدهتری دارد. ما در خیلی از سیاستگذاریهای رسانهای، پیامها را کدگذاری میکنیم. من از کدگذاری دفاع میکنم اما این کدگذاری در مواجهه با طبقه متوسط، باید متفاوتتر و زیرپوستیتر باشد. طبقه متوسط با تنوع شناخته میشود. تجارب طبقه متوسط ما در سینما، سینمای خانگی و صدا و سیما دیده نمیشود. فرهنگیان مهمترین افراد طبقه متوسط هستند اما در رسانه ما، کاراکترهایی مانند مدرسه، معلم و … غایب هستند.
وی در پایان گفت: نمیتوانیم بگوییم طبقه متوسط در ایران چه فرهنگی دارد چراکه جایگاه عینی آن در طول سالیان مختلف تغییر کرده است. این طبقه هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ عینی در معرض تهدید است اما این طبقه همچنان پتانسیلهای بالایی دارد.
ارسال نظر