تبیینیه معاونت راهبردی سازمان تبلیغات اسلامی در اعتراض به توهین به پیامبر اکرم (ص)

در ایام سرورانگیز ربیع المولد، توهین چندبارهٔ نشریهٔ فرانسوی به ساحت قدسی حضرت رحمة للعالمین کام آحاد امت اسلامی را تلخ کرد.

به گزارش تیتر عاشورا، تبیینیه معاونت راهبردی سازمان تبلیغات اسلامی در اعتراض به توهین به پیامبر اکرم در ایام سرورانگیز ربیع المولد، توهین چندبارهٔ نشریهٔ فرانسوی به ساحت قدسی حضرت رحمة للعالمین کام آحاد امت اسلامی را تلخ کرد. در متن این تبیینیه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم
«لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم» (توبه/۱۲۸)
در ایام سرورانگیز ربیع المولود، توهین چندبارهٔ نشریهٔ فرانسوی به ساحت قدسی حضرت رحمت‌للعالمین کام آحاد امت اسلامی را تلخ کرد. اما تلخ‌تر و تأسف‌بارتر، موضع رئیس جمهور وقیح فرانسه و البته هم‌آوازی برخی دیگر از سران اروپایی بود که افزون بر حمایت بی‌پرده از این جسارت، خود نیز اسلام عزیز و مسلمانان غیور را با هتاکیشان مورد اهانت قراردادند. برای فهم چرایی تکرار سریالی این اتفاقات می‌توان دو گمانه را به‌طور جدی مطرح کرد:

۱/ درخشش روزافزون پیامبر اعظم (ص)، جذبهٔ تمام‌نشدنی اسلام عزیز و موج فزایندهٔ گرایش به اسلام در سطح اروپا و به‌ویژه فرانسه، سردمداران کفر و استکبار جهانی را به جایی رسانده که جز توهین و هتاکی به خاتم پیامبران و محبوب قلوب تمام موحدان و حق‌طلبان، راه دیگری برای فرونشاندن اندکی از کینهٔ عمیقشان سراغ ندارند: «قد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدُورُهُم أَکبَر» (آل عمران/۱۱۸)

۲/ با اعلام عادی‌سازی روابط بین رژیم غاصب صهیونیستی و برخی دولت‌های حقیر غرب آسیا و شمال آفریقا، دولت شرور آمریکا و شرکای غربی‌اش به خیال برداشتن گامی مهم در تحقق طرح شوم «معاملهٔ قرن» در پوست خود نمی‌گنجند. اما با این وجود، نگرانی عمیقی نیز تمام وجودشان را دربرگرفته است؛ نگرانی از خروش سراسری جهان اسلام و خشم مهارنشدنی ملت‌های مسلمان. لذا توهین به وجود نورانی نبی اکرم (ص) را در این مقطع زمانی می‌توان از زاویهٔ منحرف کردن افکار عمومی از روند شتابان عادی‌سازی نیز تحلیل کرد.
به نظر می‌رسد اربابان دروغین جهان در این خیال خامند که اگر معاملهٔ خائنانهٔ قرن به نتیجه برسد، دستاوردهای عینی آن -همچون تحکیم رژیم غاصب صهیونیستی و تثبیت ظلم و خشونت ساختاری علیه ملت‌های مسلمان منطقه و زهر چشم گرفتن از آزادی‌خواهان و آرزومندان برپایی حکومت‌های مستقل مردم‌سالار- آن‌قدر دندان‌گیر هست که ارزش تحمل هر زیان دیگری را داشته باشد؛ پس برایشان می‌ارزد که فشار سنگین حاصل از توهین به حضرت رسول را بپذیرند، اما در عوض، خیالشان از انحراف افکار عمومی و پیش‌برد نقشه‌شان آسوده شود.

هر چه هست، خون امت اسلام از این حرکت خبیثانه به جوش آمده و دوباره برای دفاع از عزیزترین سرمایه‌اش به میدان آمده است. این شور مقدس را باید قدر شناخت و برای اثرگذاری هرچه بیشتر آن در مسیر تحقق آرمان‌ها و منافع مشترک مسلمانان تلاش کرد. در این زمینه چند نکته قابل توجه است:

۱- جباران عالم همیشه مطامع باطل خود را در لوای حق پنهان می‌کرده‌اند؛ همانند زرمداران قریش که با تابلوی «خادمان حرم» به خود حق می‌دادند تا ظالمانه راه حج ابراهیمی را بر مؤمنین ببندند و «صد عن سبیل الله» کنند. در جهان مدرن نیز دیرزمانی است که سردمداران غربی، شعار زیبای «آزادی بیان» و «بی‌طرفی» را به‌مانند سلاحی علیه حق و حقیقت سر دست گرفته‌اند، اما رفتارهای دوگانه و منافقانهٔ آنان، خود بهترین وسیله برای مقابله با این سلاح به‌حساب می‌آید.

اینجا باید از قرآن کریم تبعیت کرد که با قاطعیت، پردهٔ نفاق از چهرهٔ خائنان به روح حج ابراهیمی برمی‌دارد و آنان را مستحق عذاب و نه کلیدداری کعبه می‌داند و «متقین» را تنها شایستگاه برای سرپرستی خانهٔ خدا معرفی می‌کند: «و ما لَهُم أَلّا یعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُم یصُدُّونَ عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِن أَولِیاؤُهُ إِلاَّ المُتَّقُون» (انفال/۳۴) ما نیز باید با تبیین و افشاگری هنرمندانه و به‌موقع کاری کنیم که دیگر کسی جرأت سوء استفاده از این دست شعارها را به خود ندهد. در این زمینه می‌توان به چند نمونه اشاره کرد:

• در حالی‌که هرگونه جسارت به مقدسات مسلمین در این کشورها آزاد است، اما حتی بزرگترین اندیشمندانشان نیز حق تشکیک در «هولوکاست» را ندارند و فقط به جرم طرح سؤال دربارهٔ آن، در دستگاه قضایی این کشور محکوم می‌شوند. از این جالب‌تر مورد اخیر است که سیاستمدار مستقلی که فریاد دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین را داد، به اتهام «یهودی‌ستیزی» از عضویت در حزبش تعلیق می‌شود. این دست نمونه‌ها در کنار تجربهٔ ملموس ما در اواسط دههٔ هشتاد نشان می‌دهد که پرسش از «هولوکاست» خط قرمز اذناب صهیونیسم جهانی است و بهتر از هر ابزاری می‌تواند نقاب از چهرهٔ مکارانهٔ مکرون‌ها بیندازد.

• شعار «آزادی پوشش» از دیگر حربه‌هایی است که سیاستمداران غربی علیه هویت مستقل دینی مسلمانان به‌کار بسته‌اند. اما درست وقتی‌که اندک مقابله با مظاهر سازمان‌یافتهٔ بی‌حیایی و مبارزه با ناامنی اخلاقی جامعه را با فشار سنگین رسانه‌ای مورد هجمه قرار می‌دهند، حتی حضور یک بانوی محجبه را به‌عنوان نمایندهٔ اتحادیهٔ دانشجویی برنمی‌تابند و از شدت عصبانیت، جلسه را ترک می‌کنند؛ آن هم در نهادی که باید نماد آزادی و مردم‌مداری باشد! البته دهه‌هاست که مقابلهٔ جدی با حضور بانوان محجبه در مجامع عمومی این کشورها صورت می‌گیرد و حتی امنیت جانی آنان در معرض خطر قرار می‌گیرد.

• از دیگر مصادیق نفاق حاکمان فرانسه می‌توان به یک عمر استعمارگری و تجاوزکاری آنان در حق میلیون‌ها بی‌گناه در آفریقا و غرب آسیا اشاره کرد که قتل عام‌های میلیونی الجزایر و رواندا تنها گوشه‌ای از آن است. بماند که جنایات فرانسه در حق ملت ایران نیز یک مثنوی هفتاد من است؛ از فروش تجهیزات مدرن نظامی به رژیم متجاوز بعث در جنگ تحمیلی تا فرستادن خون‌های آلوده به هپاتیت و ایدز برای بیماران هموفیلی که متأسفانه هیچ‌کدام آن‌گونه که شایسته بود، در مجامع بین‌المللی پی‌گیری نشده‌اند و رسانه‌های منادی آزادی بیان به آن‌ها نپرداخته‌اند، گویا بیانی که آزاد است، آن چیزی است که مردم را از جنایت‌های مستکبران دور مشغول و دورسازد.
۲/ پویش‌های دعوت به تحریم کالاهای فرانسوی در سطح جهان اسلام خیلی زود واکنش منفی مکرون را در پی داشت و حتی او را وادار کرد تا از دولتمردان کشورهای اسلامی بخواهد با این «اقدامات افراطی» مقابله کنند! این اتفاق به‌خوبی نشان می‌دهد که برای بازیابی عزت و قدرت خود، باید به نسخهٔ روح خدا عمل کنیم که فرمود: «اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد.» و مگر مستکبران دنیاپرست را جز از راه ضربه به دنیایشان می‌توان مهار کرد؟! و البته که تحقق هرچه‌بهتر این راهبرد، افزون بر خروش خودجوش ملت‌های اسلامی، نیازمند تصمیم‌گیری یکپارچه و قاطع سران اسلامی و به‌ویژه مجالس کشورهای اسلامی نسبت به کاهش حداکثری و دست‌کم تعلیق مبادلات اقتصادی با فرانسه و همدستان او است.

ممکن است ترس ناشی از اقدام متقابل دولت‌های غربی، مانع از عزم دولتمردان مسلمان برای به‌کار گرفتن سلاح اقتصاد علیه دشمنان اسلام باشد. اینجا باید سنت قطعی الهی را به یادآورد که: «وَ لا تَهِنُوا فِی ابتِغاءِ القَومِ إِن تَکُونُوا تَألَمُونَ فَإِنَّهُم یألَمُونَ کَما تَألَمُونَ وَ تَرجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یرجُونَ» (نساء/۱۰۴) یعنی در گیرودار دفاع از راه روشن خود، از زدوخورد نهراسید و فکر نکنید که فقط شما ضربه می‌خورید؛ چون دشمن هم آسیب می‌بیند و بلکه آسیب آنان دوچندان است؛ چون شما امیدوار به نصرت ویژهٔ الهی هستید و آنان از این امید بی‌بهره‌اند. اصلاً دشمنان خدا از ضرب دست مؤمنین بیشتر از هر چیزی می‌ترسند: «لَأنتُم أَشَدُّ رَهبَةً فِی صُدُورِهِم مِنَ اللَّهِ ذَلِک بِأنَّهُم قَومٌ لَا یفقَهُونَ» (حشر/۱۳) چون آنان از درک باطن عالم محرومند و گرفتار عالم مادی هستند. همچنانکه تجربهٔ رویارویی مسلمانان در صدر اسلام نیز نشان می‌دهد هرجا تصمیم به دفاع از حقوق الهی خود گرفتند و از هارت‌وهورت دنیامداران قریش نهراسیدند، اتفاقاً موفقیت‌های بیشتری به‌دست آوردند؛ مانند پیروزی چشم‌گیر در جنگ بدر که مقدمهٔ آن، حمله به کاروان تجاری قریش بود و یا مقطع صلح حدیبیه که مسلمانان موفق شدند امتیاز بازگشتن مسلمانانِ درمکه‌مانده را به مدینه بگیرند؛ امتیازی که در پی ناامن کردن مسیر کاروان‌های تجاری دشمن به‌دست آمد. بنابراین باید این ضرب دست الهی را به آنان چشاند و تردید به خود راه نداد.

نکتهٔ مهمی که نباید فراموش کنیم این است که مطالبه‌گری یک‌صدا و به‌موقع علما و مبلغان، نخبگان، نهادها و نیروهای خودجوش مردمی و رسانه‌های مستقل کشورهای اسلامی، نقش به‌سزایی در تصمیم‌سازی و به میدان آوردن سیاستمداران و تصمیم‌گیران کشورهای اسلامی ایفا می‌کند.

۳/ بیش از یک سال است که مردم فرانسه در اعتراض به بحران‌های بنیادین اقتصادی و اجتماعی ناشی از سیاست‌های سرمایه‌داری نظام فرانسه تظاهرات می‌کنند. افزون بر این، مواضع اسلام‌ستیزانهٔ مقامات فرانسوی نیز با اقبال عمومی مردم و نخبگان فرانسه روبه‌رو نشده و نمی‌توان بی‌حرمتی‌های اخیر به ساحت نبی اکرم را به پای ملت فرانسه نوشت. این واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد که باید میان مردم و دولتمردان فرانسوی تفاوت قائل شد. باید ظرفیت مردم بی‌پناه و به‌تنگ‌آمده از ظلم و فساد ساختارهای ظالمانه را بیش از اینها قدر شناخت و برای مقابله با طراحی‌های استکباری دولتمردان فرانسه، نسبت به ارتباط هدفمند و بی‌واسطه با آنان برنامه‌ریزی کرد؛ چراکه زمین‌گیر کردن مکرون‌ها، بدون سست شدن پایه‌های مشروعیت و اقتدارشان در داخل کشورشان اثر چندانی نخواهد داشت. البته این کاری است که نه از دولتمردان، بلکه فقط از عهدهٔ بدنهٔ مردمی دنیای اسلام و به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران برمی‌آید.

۴/ مواضع دیرهنگام و کم‌رمق برخی سیاستمداران اسلامی در این ماجرا نشان داد که با اقتصادهای ضعیف و وابسته و بدون ساخت درونی و اتحاد عملی، نمی‌توان مدعی دفاع از امت اسلام و ارزش‌های اسلامی در برابر جبههٔ قدرت و ثروت یکپارچهٔ مستکبران بود. در چنین مقاطعی است که حکمت این فرمان الهی را درمی‌یابیم: «وَأعِدُّوا لَهُم ما استَطَعتُم مِن قُوّة ومِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِه عَدُوّ الله وَعدُوَّکم وآخَرِین مِن دُونِهم لا تَعلَمُون اللهُ یَعلَمُهُم» (انفال/۶۰) یعنی در جنگلی که اربابان قدرت و ثروت ساخته‌اند و در آن منطق زور حکم‌فرماست، باید با همین منطق با آنان روبه‌رو شد. گرچه این حقیقت نیز تصمیم محکم و اقدام بی‌درنگ کشورهای اسلامی دربارهٔ وضعیت داخلی خود و هماهنگی و همکاری بیش از پیش آنان را با یکدیگر در سطح منطقه‌ای و جهانی می‌طلبد.

۵/ رسانه‌ها و نهادها و مبلغان تمام مذاهب و جریانات اسلامی باید از فرصت میلاد حضرت رسول اکرم (ص) به بهترین وجه برای هم‌افزایی با یکدیگر بهره ببرند و مراقب باشند که مبادا با بی‌توجهی به مسائل کلان و دغدغهٔ مشترک امت اسلامی، با کج‌سلیقگی و ضریب دادن به مسائل دست چندم، آتش کینهٔ برادران مسلمان را به‌جای دشمن قسم‌خورده، به روی یکدیگر بگشایند؛ به تعبیر رهبر انقلاب: «مسلمانان عالم هرچه به اسلام نزدیک‌تر شوند، آن طعم عزت را بهتر خواهند چشید؛ و هرچه با یکدیگر متّحدتر باشند، امکان استفادهٔ از اسلام را بیشتر به دست خواهند آورد. امروز مسلمانان باید از اختلافات جزئی، اختلافات طایفه‌ای، اختلافات تاریخی و اختلافات مذهبی عبور کنند و دست وحدت و اتّحاد به یکدیگر بدهند.» (۲۶/۸/۷۷)

نباید دچار جزئی‌نگری شویم و فراموش کنیم که تا رسیدن به‌مراتب عالی «اخوت اسلامی» و دستیابی به غایات امت اسلامی، راه طولانی در پیش داریم: «وحدت مراتبی دارد؛ اتّحاد دنیای اسلام مراتبی دارد: پایین‌ترین مرتبه‌اش این است که جوامع اسلامی، کشورهای اسلامی، دولت‌های اسلامی، اقوام اسلامی، مذاهب اسلامی، علیه هم‌دست به تعرّض نزنند، باهم معارضه نکنند، به یکدیگر ضربه نزنند؛ این قدم اوّل است.

البتّه بالاتر از این، این است که دنیای اسلام علاوه بر اینکه به یکدیگر ضربه نمی‌زنند، در مقابل دشمن مشترک هم‌دست به دست هم بدهند، اتّحاد واقعی و کافی داشته باشند، از یکدیگر دفاع کنند. این هم یک‌قدم بالاتر است؛

از این بالاتر هم این است که کشورهای اسلامی،‌ ملّت‌های اسلامی هم‌افزایی کنند. کشورهای اسلامی ازلحاظ علمی، ازلحاظ ثروت، ازلحاظ امنیّت، ازلحاظ قدرت سیاسی در یک سطح نیستند، می‌توانند به یکدیگر کمک کنند، هم‌افزایی کنند، آن‌هایی که بالاترند در هر بخشی، دست آن‌کسانی را که پایین‌تر هستند بگیرند؛ این هم یک مرحله‌ای از وحدت است.

مرحلهٔ بالاتر هم این است که همهٔ دنیای اسلام متّحد بشوند در جهت رسیدن به تمدّن نوین اسلامی. این چیزی است که جمهوری اسلامی هدف غایی قرار داده: رسیدن به تمدّن اسلامی، منتها تمدّن متناسب با این زمان، تمدّن نوین اسلام. این‌ها مراتب وحدت است.
خب حالا شما ملاحظه کنید پایین‌ترین این مراتب چه بود؟ این بود که کشورهای اسلامی به یکدیگر تعرّض نکنند و در مقابل دشمن مشترک در کنار هم قرار بگیرند؛ اگر همین را امروز ما رعایت می‌کردیم، این‌همه مصیبت در دنیای اسلام وجود نداشت.» (رهبر انقلاب، ۲۴/۸/۹۸)

در مقطع کنونی نیز باید تهدید دشمن را به فرصت تبدیل کنیم و این شدنی است؛ چراکه برای تأمین وحدت و عظمت امت اسلامی، هیچ منبعی از شخصیت نازنین نبی اکرم (ص) بالاتر نیست و اصلاً رمز اینکه ایشان آماج حملات مکرر دستگاه استکبار قرار می‌گیرد نیز همین است: «قرآن و کعبه و فرایض و عقاید، همه مشترک‌اند؛ اما هرکدام از این‌ها، یک بُعد از شخصیت انسان مثل اعتقاد، محبت، گرایش روحی، حالت تقلید و تشبّه و تخلق عملی را به خود متوجه می‌کند. وانگهی در میان مسلمان‌ها، غالب این چیزهایی که گفته شد، با تفسیرها و دیدگاه‌های مختلف موردتوجه است؛ اما آنچه که همهٔ مسلمان‌ها ازلحاظ فکر و اعتقاد و مهم‌تر از عاطفه و احساس وحدت و تفاهم، روی او اشتراک دارند، وجود مقدس پیامبر خاتم و نبی اکرم حضرت محمّد بن عبد ادلّه (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است. این نقطه را باید بزرگ شمرد. این محبت را باید روزبه‌روز بیشتر کرد و این گرایش معنوی و روحی به آن وجود مقدس را باید در ذهن مسلمین و در دل آحاد مردم تشدید کرد.

شما می‌بینید که در توطئه و تهاجم فرهنگی به اسلام، یکی از قسمت‌هایی که مورد توطئهٔ خباثت آمیز دشمن قرار می‌گیرد، همین وجود مقدس و بزرگوار است که در آن کتاب شیطانی موردتهاجم قرار گرفت و نشان داد که توطئهٔ دشمن در مجموعهٔ عقاید و عواطف ملت مسلمان، به کجاها ناظر است.» (رهبر انقلاب، ۴/۱۲/۶۸)

 

ارسال نظر