ما از امام، امامت را میخواهیم و این نیاز ماست و از او وسیله راه یافتن و جهت گرفتن میسازیم.پس توسل به او، به کار گرفتن او در جایی که جایگاه و درخور اوست. از او باید حرکت، جهت و هدایت گرفت.
به گزارش عاشورا نیوز به نقل از خبرگزاری مهر، مصطفی پور صدوقی در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرنگار مهر قرار داده است به بیان رابطه حقیقت انتظار و ضرورت نیاز به امام معصوم (ع) و توسل به او پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
حقیقت انتظار در این زمان آن است که منتظر، معتقد و عارف به حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) است و براساس معرفتش امر آنان را احیا میکند و خویشتن را در محدوده اوامر ایشان منحصر میسازد، تا فیض الهی از باطنش ریشه بگیرد و در ظاهرش تجلی کند. حال هرچه دانش و معرفت والاتر و صحیحتر باشد انتظار نیز عمیقتر بوده و حقیقت بالاتری خواهد داشت.
بهترین راه، برترین انتظار است. بدین صورت که قلب خود را در اختیار امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه) قرار دهیم تا آن را به اذن خداوند متحول سازد.
ما از امام، امامت را میخواهیم و این نیاز ماست و از او وسیله راه یافتن و جهت گرفتن میسازیم و این توسل ماست. غیر از این خواستن و ساختن، ظلم و جفاست. امام وسیله است، برای چه؟ برای نان و آب و زن و فرزند؟! اینها که برای فراهم شدنشان وسیلههایی دیگر دارند. امام وسیله رسیدن، جهت یافتن و حرکت کردن است. پس توسل به او، به کار گرفتن او در جایی است که جایگاه و درخور اوست. از او باید حرکت، جهت و هدایت گرفت. امام را برای این کارها گذاشتهاند.
توسل به امام این نیست که از او، به جای دست و پا و بیل، کار بکشیم و او را وسیله هوسها و پل توقعها قرار دهیم. این، نیاز ما برای رسیدن به عشق واقعی نیست؛ چون نیازهای ما محدود و پایین است؛ ماندن است نه جهت یافتن و رفتن. ما میخواهیم از معصوم به سمت خود نفع دنیایی ببریم، در حالی که آنچه با ما باشد و با ما بماند، فنا است. آنچه با خداست، باقی است. پس ما باید خود را به آن طرف بکشیم. «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ [نحل/۹۶] آنچه نزد شماست، همه نابود خواهد شد و آنچه نزد خداست، باقی خواهد بود و البته اجری که به صابران بدهیم، اجری است بسیار بهتر از عملی که به جا میآورند .»[۱]
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: «من شما را برای کارهای خدایی میخواهم و شما مرا برای منافع خود میخواهید .»[۲] انتظار ما از حجت خدا، به اندازه قلمرو اضطرار و ناتوانیهای خودمان است. ما تا ندانیم در کجا افتادهایم و در کجا گرفتارشده ایم و تا کجا میخواهیم برویم، ضرورت وجود معصوم را نمیفهمیم. امام، رحمت، هدایت و بی نه، ذکر و میزان و فرقان، مزکّی و معلم و مربی است. با وجود این شئون امام معصوم، چگونه به کمتر از این روی میآوریم و نیاز خود را از امام، محدود میکنیم؟!
انتظار پیروان اهل بیت عصمت و طهارت با انتظار دیگران تفاوتی عمیق دارد. چون ما منتظر مهدی موعود موجود هستیم، اما در پندار دیگران فقط موعود است نه موجود؛ بنابراین یک منتظر واقعی باید بیقرار و پرجنب و جوش باشد!
دلا خود را در آئینه، چو کژ بینی هر آئینه
تو کژ باشی نه آئینه، تو خود را راست کن اول
یکی میرفت در چاهی، چو در چَه دید او ماهی
مه از گردون ندا کردش من این سویم تو لاتعجل
مَجو مه را در این پستی، که نبود در عدم هستی
نروید نیشکر هرگز چو کارد آدمی حنظل [۳]
حضرت علی (علیهالسلام) راجع به متقین تعبیر بسیار زیبا و عجیبی دارد؛ میفرماید: «و اگر سرآمد معیّنی که خداوند برای (زندگی) آنها مقرّر داشته، نبود، یک چشم بر هم زدن، ارواحشان از شوق پاداش الهی و ترس از کیفر او در جسمشان قرار نمیگرفت .»[۴]
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
آب تا وقتی که آب است، به ته لیوان قانع است؛ جا برایش وسیع است، اضافه هم دارد؛ ولی وقتی که حرکتی در آن ایجاد میشود مولکولها و اتمهایش از هم باز میشوند، دیگر در آن قرار نمیگیرد؛ تبخیر میشود؛ یک آن، قرار نمیگیرد و بیرون میرود. آدمی به اندازهای که توسعه پیدا میکند و حرکت و رشد در آن ایجاد میشود، دنیا برایش تنگ و زندان میشود و این به خاطر عنصر ایمانی است که در او شکل گرفته، یعنی بزرگتر از دنیا شده و دنیا برایش تنگ میشود در حالی که دنیا برای کافر، بهشت است. کافر، چیزی اضافهتر از این دنیا نمیخواهد؛ آنچه را هم که میخواهد، حیّ و حاضر دارد؛ برایش زیاد هم هست .[۵] چنان که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) میفرمایند: «الدنیا سِجنُ المؤمنِ و جَنَّةُ الکافِرِ [۶] دنیا زندان مؤمنان و بهشت کافران است.»
انتظار، یعنی احتیاج ما به کسی که همه دین را در قلب و وجود و زندگی و برنامه خودش دارد و میخواهد به آن تحقق دهد. انسانِ منتظر، به اندازه احتیاج و نیازش، به یقینش ارزش بخشیده و به دنبال آن حرکت میکند؛ یعنی میزان حرکت به سوی دین و اهل بیت، به اندازه عطش و درک از ضرورت و اضطرار نسبت به دین است. برای درک مطلب به یک نکته لطیفی اشاره میکنیم. وقتی یقین داریم که اینجا آب است؛ یقین داریم خدا هست؛ یقین داریم بهشت و امام زمان هست؛ ولی فاقد تلاش و حرکت و نیاز باشد، اثری نمیگذارد.
اما زمانی که یقین داریم یا حتی احتمال میدهیم اینجا آب باشد، ولی تشنه هستیم و عطش داریم؛ در این هنگام، چون این نیاز و ضرورت را درک میکنیم برای به دست آوردنش حرکت میکنیم و حاضریم حتی کیلومترها به دنبال آب برویم چراکه احتمال میدهیم آبی باشد. پس آدمی به اندازه احتیاج و اضطرارش به یقین و احتمالاتش ارزش میدهد و حرکت میکند .[۷]
در زیارت جامعه، امام میفرماید: «خدایا یقین را در قلبم ثابت و مستقر فرما و آن یقین به خدا را موثق و مطمئنترین چیزها در روان من قرار ده و آن یقین را بر رأی و عزمم غالب و حاکم ساز .»[۸]
نتیجه: پس انتظارِ سازنده و تأثیرگذار، رابطه تنگاتنگی با درک ضرورت نیاز به امام معصوم دارد و شئون امامت، نیازمان را وسعت میدهد و این توسعه در نیاز و این شناخت در وسعت و بسط وجود، ما را منتظر واقعی میکند.
پینوشت:
[۱]. تو می آیی، علی صفایی حائری، مؤسسه فرهنگی لیله القدر، چاپ پانزدهم، تابستان ۹۷، ص ۵۳ الی ۹۰.
[۲]. نهج البلاغه، محمد دشتی، ج ۱، خطبه ۱۳۶، ص ۱۲۷. «إِنِّی أُرِیدُکُمْ لِلّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِیدُونَنِی لاَِنْفُسِکُمْ…»
[۳]. دیوان شمس تبریزی، ص ۵۰۱، غزل شماره ۱۳۳۸
[۴]. همان، خطبه ۱۹۳ معروف به متقین، ص ۲۰۳. «وَ لَوْلاَ الاْجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْن، شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ.»
[۵]. تو می آیی، علی صفایی حائری، مؤسسه فرهنگی لیله القدر، چاپ پانزدهم، تابستان ۹۷، ص ۵۳ الی ۹۰.
[۶]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، ج ۶۸، ص ۲۲۱. «الدنیا سِجنُ المؤمنِ و جَنَّةُ الکافِرِ.»
[۷]. تو می آیی، علی صفایی حائری، مؤسسه فرهنگی لیله القدر، چاپ پانزدهم، تابستان ۹۷، ص ۵۳ الی ۹۰.
[۸]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، تحقیق: شیخ علی آل کوثر، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیّة، پاسدار إسلام، ج ۱، ص ۶۹۲. «وَمَکِّنِ الیَّقِینَ فِی قَلْبِی وَاجْعَلْهُ أَوْثَقَ الاَشْیاءِ فِی نَفْسِی وَاغْلِبْهُ عَلی رَأیی وَعَزْمِی..»
ارسال نظر