حشمتالله قنبری گفت: حق علی(ع) چه بود؟ آیا حق علیبن ابیطالب(ع) این بود که حکومت کند؟ من میگویم نه، حق ایشان نبود که ریاست کند. حق مردم بود که علی(ع) بر آنها ریاست کند. حق علی«ع» این بود که امت اسلام سعادتمند شود.
به گزارش تیتر عاشورا به نقل از خبرگزاری فارس، سومین شب از سوگواره «شفیعه» شب گذشته شنبه ۲۷ دیماه با سخنرانی حشمتالله قنبری و مرثیهخوانی حسین طاهری از صفحه اینستاگرام و سایت خبرگزاری فارس پخش شد.
ممانعت از تفرقه یک دلیل تحریف وقایع شهادت حضرت زهرا
حشمتالله قنبری استاد تاریخ اسلام در این برنامه با اشاره به اینکه تحریف ماجرای شهادت حضرت زهرا (س)، موضوعی نیست که در روزگار ما به وجود آمده باشد، بلکه حتی در دوران حیات مبارک ایشان نیز خطی از تحریف و سانسور وجود داشت، اظهارداشت: گاهی این نوع رفتارها که شکل تحریف هم به خود میگیرند، ظاهراً خیرخواهانه است، یعنی تصور میکنند اگر رخدادهای دوران غربت اسلام مورد واکاوی قرار گیرد، ممکن است بین مذاهب اسلامی تفرقه به وجود بیاید. بعد هم اهم فیالاهم میکنند و نزد خودشان به این نتیجه میرسند که بهتر است این مسائل بازگو نشود و یا بهتر است از کنار آنها عبور کنیم.
وی اضافه کرد: من با این مسأله که بنا به مصالحی، مسائلی بازگو نشوند و یا از کنار آنها عبور شود، مخالفت جدی ندارم؛ اما اینکه پدیدهای را حذف کنید، مخالفم؛ زیرا اگر رخدادی از متن زندگی اهل ایمان بیرون برود، تمام حقایق ایمانی به تدریج از زندگی او بیرون میروند و زیر تیغ سانسور قرار میگیرند.
غیرت دینی دلیل برخی از انکارها
قنبری با بیان اینکه بخشهایی از انکار این رخداد، ریشه در فطرت پاک مسلمانها دارد که همه مذاهب اسلامی را دربرمیگیرد، زیرا عمق این فاجعه به قدری زیاد است که غیرت دینی نمیتواند با آن کنار بیاید، گفت: یکی از آرزوهای مبنایی و اساسی ما، اگر به آن روزگار برمیگشتیم این بود که این اتفاق نمیافتاد. کسی با وقوع این پدیده و اتفاق، خشنود نمیشود و همین دلیل محکمی بر طهارت امت اسلامی است؛ چون وقتی این پدیده را باور نمیکند و نمیخواهد با آن کنار بیاید، زمینه مساعد برای تحلیل و معرفت صحیح به وجود میآید و در آنجاست که دریافت، موجب تغییر بنیادین در باور صحیح مردم میشود. بنابراین گروهی هم این رخداد را با حسننیت و به خاطر عدم تطابق با باورها و غیرت دینیشان نمیپذیرند؛ اما این اتفاق افتاده است.
این کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به اینکه اولین شبهه در خصوص هجوم به خانه صدیقه طاهره (س) مطرح میشود، تصریح کرد: برخی میگویند که اصلاً چنین اتفاقی نیفتاده و چنین اتفاقی در بین نبوده و هجوم و درگیری رخ نداده است. کسانی که این حرفها را میزنند، مشخص است که مطالعات تاریخی ندارند. من رخدادهای ۶ ماهه پایان عمر پیامبر اکرم (ص) را در کتاب «آن شش ماه» از حجةالوداع تا شهادت صدیقه طاهره (س) به طور مفصل و مستوفی از مآخذ و مصادر تاریخی بیان و ثبت کردهام.
مستندات تاریخی واقعه شهادت حضرت زهرا(س)
وی ادامه داد: مستندات هجوم به خانه حضرت زهرا (س) این چنین است که بخاری در «تاریخ صغیر» جلد یک، صفحه ۱۰۱ به بعد، هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره (س) را تأکید کرده است. ابن قتیبه در کتاب «الامامه و السیاسه» جلد اول، صفحه ۱۲ به بعد و بلاذری در «انساب الاشراف» جلد اول این موضوع را تصریح کرده است. طبری در جلد دوم «تاریخ الرسل و الملوک»، ابن عبد ربه اندلسی در کتاب «العقد الفرید»، جلد ۳، مسعودی معتزلی شافعی در «اثبات الوصیه»، ابن عبدالبر قرطبی در «الاستیعاب فی معرفه الاصحاب»، شهرستانی در «ملل و نحل» جلد اول و جوهری بصری در کتاب «السقیفه» در صفحه ۵۰ به بعد، این موضوع را مفصل شرح داده است. ابیالفداء در جلد اول کتاب تاریخش و شهابالدین نویری در جلد نوزدهم «نهایةالارب فی فنون الادب» این گزارش را آورده است. ابن شحنه در حاشیه «الکامل فیالتاریخ» ابن اثیر، جلد هفتم، صفحه ۱۶۰ به بعد، این را بیان کرده است. عمر رضا کحاله در «اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام»، عبدالفتاح عبدالمقصود، از متأخرین در کتاب علی بن ابیطالب (ع)، ابن ابی شیبه در «المنصف فیالاحادیث و الآثار»، جلد هشتم.
قنبری با اشاره به اینکه اسامی افرادی هم که در ماجرای هجوم به خانه امیرالمؤمنین (ع) نقش و سمت داشتند، به تفصیل و با دقت در مهمترین مصادر و مآخذ آورده شدهاست، گفت: ابن ابیالحدید در جلد ۶ «شرح نهجالبلاغه» صفحه ۵۱ اینگونه آورده است: ابیبکر بن ابی قحافه فرمانده این عملیات بوده و فرمان حمله را صادر کرده است. ابن ابی الحدید یکی از بزرگان معتزله و شخصیت معتبر اسلامی است که هم در تاریخ قدرت و قوت دارد، هم در شرح و تفسیر نهجالبلاغه شاید یکی از کمنظیرترین شرح نهجالبلاغه متعلق به اوست. طبری در جلد ۲ تاریخش و متقی هندی در جلد پنجم «کنزالعمّال» گفته که عمربن الخطاب مردم را به طرف خانه علی بن ابیطالب (ع) فرماندهی کرد. ابن قتیبه در جلد اول «الامه و السیاسه» و قاضی نورالله شوشتری در جلد دوم «احقاق الحق و ازهاق الباطل» نوشتهاند که اُسید بن خضیر هم از جمله مهاجمین به خانه امیرالمؤمنین (ع) بوده است.
این کارشناس تاریخ اسلام ادامه داد: ابن ابی الحدید در جلد ششم «شرح نهجالبلاغه» صفحه ۴۷ به بعد به این موضوع تصریح میکند که محمد بن مسلمه، خالد بن ولید، ثابت بن قیس خزرجی و سلمه بن سلامه در هجوم به خانه صدیقه طاهره (س) مشارکت داشتند. شیخ مفید که امامیه است در صفحه ۱۸۵ «کتاب اختصاص» به این نکته اشاره میکنند که مغیرة بن شیبه و بشیر بن سعد مشارکت داشتند. اینها افراد اصلی و محوری بودند که مردم را به حرکت درمیآوردند. ابن کثیر در کتاب «البدایة و النّهایة» در جلد ۵، صفحه ۲۵۰ و ذهبی در صفحه ۲۶ «سیر اعلام النبلاء» تصریح میکنند که یکی از مهاجمین عبدالرحمن بن عوف بوده است. او کسی است که ما او را به عنوان عشره مبشره، یعنی یکی از ۱۰ نفری که به آنها وعده بهشت رفتن داده شده و در عین حال جزو شورای حکمیت عمربن الخطاب هم بوده، میشناسیم. شیخ مفید در صفحه ۱۰۴ به بعد «کتاب اختصاص» اشاره میکند که عثمانبن عفان هم در ماجرای هجوم مشارکت داشته است و الی آخر. ما در حدود ۳۰ سند برای حمله به خانه حضرت زهرا (س) ارائه کردیم که تنها یکی برای امامیه بود. در کتاب چند مورد دیگر از مصدر امامیه هم هست که اشاره نکردم.
اشتباه است که برای جلوگیری از رنجش دیگرانٰ واقعیت را سانسور کنیم
وی با اشاره به اینکه اگر ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا(س) تحریف و انکار شود به دلیل آن که موضوعی قطعی و حتمی است، اهانت به جامعه اسلام و همه مسلمانان است زیرا یعنی آنها از این اتفاق راضی بودند، تصریح کرد: اکثر مسلمانان عالم به اهلبیت (ع) ارادت دارند و به آنان احترام میگذارند. در بین اصحاب پیامبر (ص) و علمای سلف از متقدمین و متأخرین، هیچ کسی را پیدا نمیکنید که اصحاب را در تراز اهلبیت پیامبر (ص) بیاورد. امیرالمومنین نیز میفرماید: «لا یقاس بآل محمد صلى الله علیه وآله من هذه الأمة أحد». اگر کسی چنین تفکری داشته باشد که به خاطر اینکه فلانی نرنجد، ما این رویداد را سانسور کنیم، چون ممکن است اوقات او تلخ بشود، اشتباه است.
قنبری ادامه داد: اوقاتش از چه چیزی تلخ میشود؟ آنها میگویند تهمت و افتراست که فلانیها مشارکت داشتند. ناراحتیشان از این بابت است و نه اینکه معتقد باشند که تهاجم به خانه صدیقه طاهره (س) کار خوبی بوده است. این بدفهمی متأسفانه گاهی در نظام دیوانی و ممیزی در بین مسلمانان وجود داشته و الان هم هست.
تمام خانههای مکه از زمان عبدالمطلب در داشت
این کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به اینکه دومین شبهه در خصوص این واقعه آن است که خانههای مکه در نداشت، تصریح کرد: همه خانههای مکه از زمان عبدالمطلب در داشتهاند. خانه کعبه مگر دَر نداشته است؟ در را چه کسی برایش ساخته است؟ در زمان عبدالمطلب و اصلاً قبل از ظهور اسلام، در زمانی که پیغمبر (ص) هنوز به دنیا نیامده بود، خانهها در داشت.
وی گفت: در همین کتابهایی که اشاره شد، نیمسوز شدن در هم قطعی است. اما بعضیها میگویند صدیقه طاهره (س) پشت در بود و وقتی که با لگد زدند و در را شکستند، بانو بین در و دیوار قرار گرفت. البته خیلیها هم این حرف را رد میکنند. من هم معتقدم که نباید اینجور بوده باشد. چرا؟ برای اینکه اگر شرایط آن روز را براساس اسناد تاریخی در نظر بگیریم، دعوایی جریان داشته است. یعنی چند بار رفت و برگشت و پیغام از مسجد آورده شده و برده بودند. یعنی در خانه توحیدی علیبن ابیطالب (ع) همه منتظر این هجوم بودند و میدانستند که اتفاقی در حال انجام است. حالا فرض کنید که حرف هم زده شده باشد، میتواند با فاصله از در صورت گرفته باشد. این مطلبی است که طرحش میتواند زمینه ایجاد شبهه فراهم شود و فرد مهاجم هم برای خود توجیه بتراشد.
قول معتبر در خصوص هجوم به خانه امیرالمومنین
قنبری ادامه داد: قول معتبر این است که در نیمسوخته را شکستند و وقتی وارد حیاط شدند، ناموس کبرای خدا در حیاط بود. بنابراین در مصادر اسلامی اینطور آمده که وقتی حضرت زهرا (س) به او نگاه کرد، فرمود: «فلانی! قرآن نخواندهای که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ...» (احزاب/ ۵۳) اینها را نشنیدهای؟ این قرآن خواندن حضرت باعث برافروختگی مهاجمان شد.
واکنش امیرالمومنین(ع) بعد از تعدی به حضرت زهرا(س)
این کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه ابن ابیالحدید میگوید وقتی دختر پیغمبر (ص) این حرف را زد، بخش بسیاری از مردم که نمایندگان دولت انشعابی را همراهی کرده بودند، از التهاب فاطمه (س) فرار کردند، تصریح کرد: اما در حیاط فقط یک نفر ماند. مأموریت امیرالمؤمنین (ع) در قبال این واقعه این بود که مدارا کند. چرا؟ چون سپهسالار این حماسه، فاطمه (س) بود. البته حضرت علی (ع) وارد شدند، اما آن چیزی که در باور کسی نمیگنجید این بود که ناموس خدا مورد تعدی واقع شود. با اولین جسارتی که انجام شد، علیبن ابیطالب (ع) مداخله کرد. آمد و برخورد کرد و ضارب را زمین زد و با تهدید به او گفت که اگر دستور پیغمبر (ص) دست مرا نبسته بود، تو را میکشتم.
وی اضافه کرد: علی (ع) کسی نبود که بشود جلوی چشمش همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داد. علی (ع) در یک ماجرای بزرگ گیر افتاده بود، ولی هرگز این نبود که سکوت کند. بعد از اینکه اخبار برخورد امیرالمؤمنین (ع) با ابن خطاب به مسجد رسید، خود ابوبکر دستور داد که بروید و اگر علی (ع) دست از عمر برنداشت، او و اهل خانهاش را به آتش بکشید. ضمن اینکه خود ابوبکر هم در سالهای پایانی عمرش از هجوم به خانه حضرت زهرا (س)، آتش زدن خانه و ضرب و شتم حضرت زهرا (س) اظهار ندامت و پشیمانی کرد. بنابراین علی (ع) عکسالعمل نشان داد، اما اینکه برود و طرف مقابل را به قتل برساند، محاسبات غلط ماست.
حضرت زهرا(س) با یک آیه صلاحیت ایمانی ضارب را خدشهدار کرد
قنبری با بیان اینکه دلیل ضرب و شتم هم روشن است، گفت: آن کسی که این اتفاق را رقم زد، خودش را مخاطب فاطمه (س) ندید، بلکه خودش را مخاطب قرآن دید؛ چون فاطمه (س) قرآن خواند. او برایش سنگین آمد زیرا معلوم شد بیاجازه ورود پیدا کردن به خانه پیغمبر (ص) صلاحیتهای ایمانی را ساقط میکند.یعنی بقیهای که وارد خانه نشدند، مومن بودند و ایمان داشتند. این هجوم به معنای پذیرش بیایمانی بود.
این کارشناس تاریخ اسلام گفت: حضرت زهرا (س) براثر جراحات ناشی از این ضرب و شتم، چند روز بعد به شهادت رسید و این اتفاقی نیست که بتوان آن را کتمان کرد و یا نادیده گرفت و تحریف آن نیز توهینی به تمام جامعه اسلامی است؛ زیرا هیچکس از این هجوم و جسارت خشنود نشد و راضی به آن نیست.
حضرت زهرا چرا خطبه فدکیه را خواند؟
قنبری با طرح این سوال که آیا میتوان خطبه فدکیه را از پهنه روزگار پاک کرد؟، گفت: زهرای مرضیه(س) این خطبه را که در کنار پیغمبر(ص) بیان نکرده است، در مسجد ایشان و در کنار قبرشان بیان کرده است اما حتماً علیبن ابیطالب(ع) هم در آنجا نبوده است. پس چرا به آنجا رفته است؟ بعد هم با آن مقدماتی که گزارشگرهای تاریخی اعلام کردهاند که چطور رفت. ایشان با یک سازماندهی و ساماندهی دقیق رفت و بعد هم باید این سئوال را مطرح کنیم که اساساً علت رفتن حضرت زهرا به مسجد چه بود؟
این کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه برخی میگویند این خطبه برای مصادره فدک بود، گفت: فدک با چه حکمی مصادره شد؟ «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ»(اسری/۲۶) وقتی نازل شد، پیغمبر(ص) به اذن و امر خدا، فدک را به فاطمه تحویل داد. گفتند ارث بهجا گذاشته است، در حالی که ارث نبود. روایتی نقل میکنند که من از حبیبم، پیغمبر(ص) شنیدم که فرمود: « إنا معشر الأنبیاء لا نُورث، ما ترکنا صدقه» غیر از جناب ابی بکر بن ابی قحافه هیچکس این روایت را نشنیده است. دوم اینکه این روایت از پیامبر(ص) با نص قرآن در تعارض است. قرآن ارث بردن انبیا از یکدیگر را مجاز شمرده: «وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ»(نمل/۱۶) مگر میشود پیغمبر(ص) حرف مغایر با قرآن بزند؟
وی گفت: پس اولاً ارث بردن اشکال نداشته است. ثانیاً فدک ارثیه نبوده است. ثالثاً که مطلوب ماست که فدک با یک استناد ناحق و با هدفی سیاسی مصادره شد. چرا؟ برای این که قدرت اقتصادی خانه امیرالمؤمنین(ع) را کاهش بدهد و این انزوا را درست کند.
حق علی(ع) چه بود؟
قنبری گفت: اما بررسی کنید در تمام خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) چند بار فرمودند چرا باغ مرا گرفتهاید؟ اصلاً. خطبه فدکیه، شامل تمام خطبهها و بیانات امیرالمؤمنین(ع) در تمام دوره حیاتش است. هر چه علیبن ابیطالب(ع) بعدها فرمود، شرح خطبه فدکیه است. حق علی(ع) چه بود؟ آیا حق علیبن ابیطالب(ع) این بود که حکومت کند؟ من میگویم نه، حق ایشان نبود که ریاست کند. حق مردم بود که علی(ع) بر آنها ریاست کند. حق علی«ع» این بود که امت اسلام سعادتمند شود.
این کارشناس تاریخ اسلام در پایان خاطرنشان کرد: امیرالمومنین در خطبه سوم نهجالبلاغه، میگوید که میراث مرا به غارت بردند، منظورش ریاست بر جامعهاش، امامتش یا خلافت الهی او نیست، چون کسی نمیتواند آن را ببرد. پس چه چیزی را به غارت بردند؟ امتی را که اسلام را احیا کند و کلمه الله را ارتقا دهد، به غارت بردند .
ارسال نظر