ابزاری که شیطان با آن هر بلایی سر انسان می‌آورد/ راه نجات

انسان یک دشمن قسم خورده دارد که نمی‌گذارد آب خوش از گلویش پایین رود، شیطان با وسوسه و تزئین گناه کاری کرد که این نعمت الهی به جای اینکه وسیله آسایش او باشد، وسیله‌ای برای هرج و مرج، حق را باطل جلوه دادن، از بین بردن عدالت اجتماعی و به وجود آمدن کینه و عداوت شود.

به گزارش تیتر عاشورا به نقل از خبرگزاری فارس از ابتدای خلقت حضرت آدم ابوالبشر علیه‌السلام و حضرت حوا، یکی از مهم‌ترین نیازهایی که احساس می‌شد، برقراری ارتباط برای تفهیم و تفاهم بود. این نیاز با به دنیا آمدن فرزندان و زیاد شدن نسل انسان‌ها روی کره خاکی بیش از پیش حس می‌شد. خداوند علیم و حکیم نیز با پیش‌بینی این نیاز قبل از خلقت بشر، ابزار آن را در اختیار انسان گذاشت. زبان همان تکه گوشتی که با ابعاد کوچکش توانایی‌های فراوانی دارد که یکی از آن‌ها برقراری ارتباط با هم نوعان است.

وسیله‌ای که شیطان با آن هر بلایی سر انسان می‌آورد

اما از آن جایی که انسان «من المهد الی اللحد» یک دشمن قسم خورده دارد که نمی‌گذارد آبی خوش از گلوی بشر پایین رود، با وسوسه و تزیین گناه کاری کرد که این نعمت الهی به جای اینکه وسیله آسایش او باشد، وسیله‌ای برای هرج و مرج، حق را باطل جلوه دادن، از بین بردن عدالت اجتماعی و دوستی و صمیمیت و به وجود آمدن کینه و عداوت بین مردم شود. شاید هیچ کس باور نمی‌کرد که زبان چنین قدرتی داشته باشد که بتواند مردم را پراکنده و متفرق کند و کار را به جایی برساند که انسان‌ها بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و همه می‌دانیم که چنین جامعه‌ای بدون شک، دوام و بقائی ندارد و خیلی زود هلاک می‌شود.

حربه و دستاویز ابلیس این بود که برادر در حق برادر خود چیزی را به دروغ نسبت دهد و شخصی را که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند. این همان تهمت، افترا و بهتان است که در قرآن کریم به شدت از آن نهی شده و از گناهان کبیره می‌باشد [۱] که عذاب شدیدی نیز برای آن ذکر گردیده است.

عاقبت دردناک تهمت و راه فرار از آن

مهمترین آرزوی هر انسان مؤمن و معتقدی در این دنیای زودگذر و فانی، عاقبت بخیری و همنشینی با خوبان در سرای جاودان است که این مهم حاصل نمی‌شود مگر با ایمانی قوی و خالص. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الایمانُ مِن قَلبِهِ کَما ینماثُ المِلحُ فِی الماءِ؛ [۲] هرگاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو می‌شود همچنان‌که نمک در آب ذوب می‌گردد» که گویا با این تمثیل، رئیس مذهبمان فرمودند اگر اهل تهمتی، آخرتت را تباه کرده ای و آتش را برای خود آماده ساخته ای. در قرآن کریم نیز بیش از چهارده آیه درباره ی تهمت و بهتان نازل شده که جایگاه خطیر این گناه عظیم را در درگاه الهی نشان می‌دهد.

اما از آن جایی که مؤمن زیرک، باهوش و محتاط است[۳] همیشه راه فراری از دست شیاطین برای او مهیاست. بی مبالاتی در امور دینی، دشمنی و خود را در معرض تهمت قرار دادن از مواردی است که می‌تواند سبب تهمت گردد. پس انسان عاقل با اندکی تأمل به این نتیجه می رسد که تنها راه فرار از دست شیطان، پناه بردن به خداوند و دور شدن از این مواضع تهمت است.

اقسام تهمت

تهمت زننده با علم و آگاهی از این که طرف مقابل این عمل را انجام نداده او را متهم به انجام آن عمل می‌کند که به آن افتراء می‌گویند.

گاهی تهمت زننده از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت می‌دهد که به آن بهتان می‌گویند که اکثر تهمت ها نیز از روی ناآگاهی و سوء ظن می باشد. به همین دلیل خداوند در قرآن میفرمایند: «یَا أیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ إِثْمٌ...؛[۴] ای مؤمنان از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید زیرا بعضی از گمان‌ها گناه  است.»

دور زدن شیطان و درمان این بیماری

اندکی تفکر و تامل نسبت به حقیقت تهمت و هم چنین عمل کردن به این روایت از امیرمؤمنان علی علیه السلام به ما کمک می‌کند تا این بیماری را درمان کرده و بینی شیطان را به خاک بمالیم. حضرت می‌فرمایند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا؛ [۵] باید گفتار و کردار برادر دینی خود را به بهترین وجه قرار دهی مگر اینکه یقین پیدا کنی راه توجیه و حمل بر صحت بر تو بسته باشد و نباید به سخن برادرت بد گمان باشی در حالی‌که تو محمل خوبی برای توجیه کلام او می‌یابی.»

 به امید روزی که بتوانیم شاکر این نعمت بزرگ الهی باشیم و از آن در مسیر بندگی و رسیدن به هدف خلقت استفاده نمائیم.

سیدمحمدجواد سایبان

پی نوشت ها:

۱)نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام،ج۴۱، ص۵۹/ عاملی جبلی، زین‌الدین، رسائل الشهید الثانی، ص۲۹۳

۲)کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۶۱

۳) بحارالانوار، ج64، ص307

۴) سوره حجرات، آیه۱۲

۵)کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ص۳۶۲/ بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۴، ص۲۰۹

انتهای پیام/

 

ارسال نظر