رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با تأکید بر وجود دقتهای بسیار عمیق در فلسفه اسلامی، گفت: تأثیرگذاری فلسفه و یا نظام فکریِ فلسفی در جامعه احتیاج به حلقه های واسط دارد.
به گزارش عاشورانیوز به نقل از خبرگزاری ایسنا، حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی «رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و استاد فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع)» در شانزدهمین قسمت از برنامه تلویزیونی «سوره» که با موضوع «فلسفه اسلامی در جهان معاصر؛ نوستالژی یا ضرورت» از شبکه چهار سیما پخش شد، اظهار کرد: اگر یک نگاه توصیفی به صحنه فکر فلسفه معاصر بیندازیم، در واقع با طیفی از پویشهای فلسفی مواجه هستیم که اگر تکثر و تنوع آن را بخواهیم لحاظ کنیم، نسبت به گذشته رونق بسیار بیشتری دارد.
وی با اشاره به جریانی که در فضای فکر معاصر فلسفی وجود دارند و به پایان فلسفه معتقد هستند، گفت: یکی از این جریانات معتقد است که آن تفکر فلسفی که در جست و جوی حقیقت بود و معتقد بود که انسان با تأمل عقلانی میتواند حقایق را درک کند، به پایان خود رسیده است و این جریان، معتقد به پایان فلسفه تئوریک یا نظری است که میخواهد با مَرکب عقل کشف واقع کند و آن تلقی سنتی از حقیقت که در واقع دسترسی به معرفت مطابق با واقع و پرده برداشتن از حقایق عالم باشد، به پایان خود رسیده است.
وی در تبیین نگاه های مختلف به فلسفه سنتی، به جریان معتقد به تداوم فلسفه نظری مشروط به تغییر شکل آن اشاره کرد و گفت: ضلع دیگر، جریانی می باشد که معتقد است که فلسفه به شکلی که در سنت فلسفی رواج داشته و حتی به شکلی که در دوران مدرن هست، قابل تداوم نیست. ایشان ادامه داد: اینها به پایان فلسفه نظری معتقد نیستند، بلکه فلسفه نظری را قابل تداوم میدانند اما میگویند که باید تغییر شکل دهد؛ معتقدند این فلسفهای که هدف خود را وصول به حقیقت از طریق استنتاج عقلی و ادامه استدلال نظری می داند، چنین فلسفهای قابل تداوم نیست و باید به اشکال جدید فلسفه روی بیاوریم.
استاد فلسفه دانشگاه باقر العلوم علیه السلام درباره رویکرد اگزیستانسیالیسم نسبت به فلسفه افزود: یکی از جریاناتی که به تغییر شکل فلسفه معتقد می باشد، اگزیستانسیالیسم است که گونهای فلسفیدن است اما وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که یک تفاوت خیلی ماهوی با سنت فلسفی دارد، یعنی تداوم فکر فلسفی را در فضای اگزیستانسیالیسم می داند؛ حرف اگزیستانسیالیسم این است که در طول تاریخ فلسفه، همه توجه به انسان به عنوان فاعل شناسا بوده است، یعنی فیلسوفان به معرفت و شناخت انسان متمرکز هستند و به میزان اعتبار شناختهای انسان و این که چقدر می توان عالم را شناخت، می پردازند.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی اظهار کرد: جریانات دیگری هستند که متمرکز بر زبان و معنا هستند؛ مثلاً فکر فلسفی واقعی را فکری می دانند که در فضای معنا بیاید و تئوری معنا را منقح کند.
وی گفت: فضای دیگر که پردامنه است و باعث رونق فکر فلسفی معاصر شده، زیر شاخه های فلسفه (فلسفه زبان، فلسفه اخلاق، فلسفه ذهن و فلسفه سیاسی) است که مخصوصاً در قرن بیستم هر چه جلوتر میآییم، این تکثر و عمق بیشتر میشود.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی اظهار کرد: ما به عنوان یک نگره سنتی به مقوله فلسفیدن در مقابل رقبا دو فضای بحث داریم: یک فضا، فضای اثبات معقولیت مشی خودمان است و از عهده چالشهایی که از آن طرف متوجه میشود، دفاع نظری کنیم و فضای دوم بحث، این است که آیا این پیشنهادات جدید چقدر قریب توفیق است.
وی گفت: کسانی که به هرمنوتیک فلسفی معتقد هستند و یا کسانی که به نئوپراگماتیسم اعتقاد دارند، مقدار قابل توجهی قضایای مطلق معرفتی دارند که اگر از آنها عدول کنند و یا لفاظی بدانند، نمیتوانند تحلیل معرفتی خود را عرضه کنند.
استاد فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: مدافعان فلسفیدن نظری مبتنی بر استدلال و مبتنی بر عقلانیت، پاسخهای خوبی در مقابل کسانی که آورده فکری شان و فکر فلسفی شان دفاع از پایان فلسفه است، ارائه داده اند.
* ساحات فلسفه اسلامی
وی افزود: فلسفه اسلامی دو ساحت دارد: ساحت آنچه که هست و ساحت آنچه که میتواند باشد؛ آنچه که هست، یعنی این دستگاه فلسفی یا این تراث علمی و معرفتی که در طی قرون و اعصار با همت شخصیتها و نخبگان بسیار برجستهای مخصوصاً در حوزه هستی شناسی و بحثهای مربوط به حوزه الهیات به معنای اخص و حوزه های امور عامه فلسفه، یک میراث فلسفی گرانقدری است اما امکان هایی هم برای فلسفه اسلامی داریم که آنچه که هست، طبعاً مشتریان محدودی دارد، یعنی در جهان فکر فلسفی با آن عرض عریضی که ترسیم کردم و با آن محورها و فضاهای بسیاری متنوعی که میتواند عرضه شود و آورده فلسفی داشته باشد، اگر به این میراث فرهنگی و بازنمایی آن بسنده کنیم، طبعاً مشتری محدودی دارد اما قطعا قابل استفاده است.
* ارزشمند بودن انتقال علم اصول و فقه به فضاهای علمی دنیا در کنار فلسفه
رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با بیان این که اگر علم اصول آنطور که باید و شاید به فضاهای علمی منتقل شود، بسیار ارزشمند است، تصریح کرد: بسیاری از دقایق و آوردههای عمیق فلسفه اسلامی و اموری که باید و شاید به یک زبان قابل فهم و خوش تحریر و خوش تقریر برای بیرون از فضای خودمان ارائه نشده است؛ البته فقط به فلسفه نیست، بلکه عمیقاً معتقدم که علم اصول ما مشحون از یافتهها و دقایق علمی بسیار گرانبهایی در حوزه های مختلف و در موضوعاتی مورد بحث اصولیهای ما است که اینها حقاً اگر به نحوی که باید و شاید به فضاهای علمی منتقل شود، بسیار ارزشمند است. همچنین در بخشهایی از فقه ما دقت های بسیار عمیقی وجود دراد که اگر در فضاهای حقوقی دنیا مطرح شود، میتواند ارزشمند باشد و مورد استفاده قرار گیرد، گر چه مخاطب آن محدود است.
وی با بیان این که تمام دانشها از حیثیتهای مختلفی قابل مطالعه است، افزود: اخلاق برای مطالعات تاریخی، کاوشهای فلسفی، مطالعات اجتماعی و مطالعات تبیینی قابل بررسی است. محیط های آکادمیک، محیط هایی هستند که با اَنهای ذائقهها و رویکردهای پژوهشی درآمیخته است، لهذا وقتی فکری را لحاظ می کنیم، این فکر مخاطب خود را دارد.
* ارائه آوردههای معرفتی فلسفی می تواند به جریان سازی فکری منجر شود
حجت الاسلام والمسلمین واعظی اظهار کرد: اگر باورداشت های فلسفی و یا آوردههای معرفتی فلسفی در قالب یک منظومه فکری عرضه شوند، میتواند دستمایه یک جریان سازی فکری و یا استخراج ایدئولوژی حرکت آفرین اجتماعی باشد.
وی گفت: هر فکر فلسفی که بتواند لبه اجتماعی پیدا کند و یا بتواند در شکل دهی نظام ارزشی جامعه و یا به تعبیر دیگر به گونهای در فرهنگ سبک جامعه اثرگذار باشد، دقیقاً میتواند تحولات اجتماعی ایجاد کند؛ به عنوان مثال، پیش قراولان مدرنیته افراد متفکری بودند اما آن عناصر اصلی فکر مدرنیته باعث شد که بسیاری از تحولات اجتماعی در ساحتهای مختلف جامعه اتفاق بیفتد که فرآوری فکر فلسفی میشود.
* لایههای مختلف اجتماعی متحرک به عناصر فرهنگی خودشان هستند
استاد فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: اتفاقات اجتماعی و لایههای مختلف اجتماعی را مردم رقم میزنند و این لایههای مختلف اجتماعی متحرک به عناصر فرهنگی خودشان هستند؛ اگر فلسفه ای بتواند در لایه های فرهنگ (باورها، نظام ارزشی، ابعاد زیباشناسی جامعه، نظام ارزشی جامعه، نمادها، رفتارها) تأثیر بگذارد، مسلماً اتفاقاتی خواهد افتاد که مثالهای زندهای برای این سخن وجود دارد.
وی افزود: اگر فیلسوفان یا متفکران نمی توانستند این ایده ها و نگاههای فلسفی را در بدنه جامعه و لایه باورها و نظامهای ارزشی جامعه تأثیرگذار نمیکردند، این اتفاقات نمیافتاد، پس فلسفه بما هو فلسفه این ظرفیت را دارد. کار آکادمیک بماهو آکادمیک این پژواکها را ندارد چرا که فراوری فکر فلسفی و این که فکر فلسفی را در لایههای مختلف بیاورید و تأثیرگذاری فلسفه و یا نظام فکریِ فلسفی در جامعه احتیاج به حلقههای واسط دارد، حلقه های واسطی که بتوانند این فکر فلسفی را در شبکه باورها و شبکه نظام های ارزشی جامعه بیاورند.
* خطای توقف بر حکمت نظری و عدم ورود به حکمت عملی برای حل مسائل اجتماعی
حجتالاسلام والمسلمین واعظی با اشاره به فربه شدن حکمت نظری در سنت فلسفی، اظهار داشت: حکمت نظری هیچ گاه کار حکمت عملی را نمیکند، آنچه که در سنت فلسفی ما فربه شده و دارای تراث علمی قوی می باشد، حکمت نظری است.
وی گفت: ما احتیاج به فلسفه سیاسی و مباحث معطوف به حوزه اجتماع، عمل و اقسام مناسبات اجتماعی داریم؛ این جا یک تلقی گمراه کننده ای وجود دارد که ما بدون این که فلسفیدن جدیدی را در این حوزه ها قدم بزنیم و بدون این که آوردههایی در فلسفه حکمت علمی در این شاخههای مربوط به حوزه عمل و اجتماع داشته باشیم، فقط کافیست از تراث علمی خودمان خوشه برگیریم و بهره مند شویم.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تصریح کرد: یک وقت گفته میشود که ما سرمایه علمی داریم و از آن استفاده نمیکنیم و یا به خدمت نمی آوریم؛ ما از حکمت متعالیه خودمان مسائل مورد نیاز را برای بهینه کردن حیات اجتماعی، سیاسی، و... را داریم اما از آنها غافلیم که این خطاست.
حجت الاسلام والمسلمین واعظی اظهار کرد: در حوزه حکمت عملی و در آن فلسفههای قابل استمداد در حوزه مناسبات اجتماعی نیازمند فلسفیدن و تولید دانش فلسفی هستیم، نه نیازمند خوشه چینی.
وی گفت: این که بین حکمت عملی ما با حکمت نظری ما باید سازگاری باشد، یک حرف است اما این که حکمت نظری ما بار حکمت عملی ما را برمیدارد، بحث دیگری میباشد که اشتباه است. حکمت نظری بار حکمت نظری را بر می دارد و حکمت عملی باید ایجاد کرد.
انتهای پیام
ارسال نظر