مرحوم شیخ حسن اصفهانی (ره) یکی از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی قصد اقامت در خراسان کرده این شهر را وطن خود قرار داد. ایشان مردی بزرگوار و دارای ختومات و ادعیه بود. نقل میکنند آن مرحوم که یک مرتبه از کوفه به نجف اشرف میرفت در راه جمعی از دزدان دورش را گرفته او را وادار نمودند تمام لباس هایش را از تن بیرون آورد. مرحوم شیخ هم تمام لباس هایش به جز ساتر را بیرون آورده
لباسها را به دزدان داده فرمود: من این لباسها را به شما بخشیدم تا شما گرفتار معصیت خدا نشوید، زیرا اگر آنها را نبخشم غصب است و مال غصبی حرام است. موقعی که دزدها این چنین بزرگواری را از آن مرحوم دیدند لباسها را به او برگردانده و به دست او توبه نمودند و گفتند: سزاوار نیست که ما نافرمانی خدا کنیم، بالاخص پس از اینکه شما را با این همه مهربانی یافتیم.
یکصد داستان خواندنی / تالیف محمد شیرازی ؛ ترجمه عبدالرسول مجیدی.
ارسال نظر